۱۴۰۴ مرداد ۸, چهارشنبه

ایست و بازرسی یا کمینگاه

  ایست و بازرسی 

 ایست و بازرسی یا کمین‌گاه مرگ؟؛ 

روایت تاریک‌در همدان پس از جنگ دوازده‌روزه 



پایان جنگ دوازده‌روزه میان ایران و اسرائیل، برخلاف انتظارات عمومی، نه به صلحی شکننده بلکه به وضعیتی وهم‌انگیز و ناپایدار در داخل کشور منجر شد. در جریان این جنگ و بلافاصله پس از اعلام آتش‌بس، نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی، اقدام به ایجاد صدها ایست بازرسی در شهرها، جاده‌ها، مناطق مرزی و نقاط حساس شهری کردند. مقامات رسمی هدف این اقدام را «پیشگیری از نفوذ عوامل موساد» و «مقابله با جاسوس‌ها» عنوان کردند، اما در عمل، این ایست‌ بازرسی‌ها به یکی از مصادیق آشکار سرکوب داخلی، نقض فاحش حقوق بشر و کشتارهای بی‌پاسخ و بی‌اساس تبدیل شدند. پروژه‌ی موسوم به «امنیت‌سازی» در ایران پس از جنگ، با قلب معنای واقعی امنیت، عملاً به ابزاری برای مهار جامعه، حذف صداهای معترض و تحکیم فضای ترس بدل شده است. این در حالی است که مسئله‌ی «نفوذ واقعی»، نه از مرزها و جاده‌های همدان و زاهدان و کردستان، بلکه از درون ساختار قدرت و از بالاترین سطوح تصمیم‌گیری آغاز شده است.

واقعیت آن است که موضوع نفوذ در ارکان بالادستی جمهوری اسلامی، سال‌ها است که به شکل جدی و مکرر مطرح می‌شود. سید محمود علوی، وزیر پیشین اطلاعات جمهوری اسلامی، بارها درباره‌ی این مسئله هشدار داده بود. او در سال ۱۳۹۵ در همایش دادستان‌های عمومی، نظامی و روسای دستگاه قضایی در مشهد تصریح کرد: مسئله‌ی نفوذ امروز جدی‌تر و اساسی‌تر از گذشته است. (۱) علوی در سال ۱۳۹۸ در یک برنامه‌ی تلویزیونی با اشاره به «پروژه‌های نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه»، گفت: افرادی که نفوذ می‌کنند، معمولاً داغ‌ترین شعارهای حکومتی را سر می‌دهند، به‌سرعت دیگران را متهم می‌کنند و خود را پشت حصار تقدس قرار می‌دهند تا از هرگونه شبهه و نقد مصون بمانند. او در ادامه افزود: در هیچ دوره‌ای به اندازه‌ی سال‌های اخیر، دشمن به عناصر داخلی نزدیک نبوده است. جاسوس‌هایی کشف کردیم که وقتی گزارش آن‌ها به مقامات داده شد، موجب حیرت و ناباوریشان شد. (۲) در ویدئویی که حدود یک سال پیش از این مقام مسئول منتشر شد، او هشدار می‌دهد: نفوذ موساد در بخش‌های مختلف کشور به‌قدری جدی و عمیق است که همه‌ی مسئولان جمهوری اسلامی باید نگران جان خودشان باشند. (۳)

از این‌رو، اگر قرار بر مقابله با نفوذ بود، ایست‌ بازرسی‌ها نه پس از جنگ و در خیابان‌ها، بلکه باید سال‌ها پیش، در قلب ساختار قدرت و در بالاترین ارکان حکومتی برپا می‌شدند؛ همان‌جایی که عوامل اصلی نفوذ، در کمال آرامش، تصمیم‌ساز و مسیرساز شدند. با این حال، در روزهای پس از پایان جنگ ایران و اسرائیل، ایست‌های بازرسی در تهران، کرمانشاه، سنندج، زاهدان، ایلام و سایر مناطق مرزی گسترش یافت. نیروهای سپاه، بسیج و پلیس، با لباس‌های نظامی و خودروهای زرهی، در خیابان‌های اکثر شهرها مستقر شدند. مردم عادی، به‌ویژه در شب‌ها، بارها هدف تفتیش بدنی، بررسی تلفن همراه و بازرسی خودرو قرار گرفتند. هم‌زمان، بازداشت‌های بی‌ضابطه شدت یافت، بسیاری از بازداشت‌شدگان، تنها به جرم داشتن «ظاهری مشکوک» یا «عبور بدون توقف» در ایست بازرسی‌ها، زندانی شدند. به‌نظر می‌رسد که حاکمیت در پی «پیشگیری از موج اعتراضات پساجنگ» بود، نه جلوگیری از جاسوسی، زیرا ابزار امنیتی به‌جای تمرکز بر نهادهای استراتژیک، متوجه افراد بی‌قدرت و حاشیه‌نشین جامعه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جواد علیکردی در سلول انفرادی اداره اطلاعات مشهد

  جواد علیکردی در سلول انفرادی اداره اطلاعات مشهد نگهداری می‌شود بر اساس گزارش‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی و منابع حقوق بشری، جواد عل...