حقالتدریس یعنی کار بدون امنیت؛ یعنی بیعدالتی قانونیشده!
هر سال تابستان که میرسد، هزاران معلم حقالتدریس از حداقلترین حقوق انسانی محروم میشوند:
نه حقوق دارند، نه بیمه، نه امنیت شغلی. اما توقع از آنها مثل معلم رسمی است:
باید با جان و دل تدریس کنند؛ باید در مسابقات، جشنوارهها، امتحانات، برنامهها شرکت کنند؛ باید هر روز برای ارتقای کیفیت آموزش تلاش کنند
ولی وقتی تابستان میرسد، دولت و آموزشوپرورش طوری رفتار میکند
که انگار این معلمان هرگز وجود نداشتهاند! نه قرارداد، نه حمایت، نه حتی یک پاسخ مشخص...
آیا انصاف است کسی که پایه آموزش یک منطقه را میچرخاند، در تابستان به حال خود رها شود؟ مگر معلم حقالتدریس، کارگر فصلی است؟
قطع بیمه در تابستان یعنی:
دارو نباشد; درمان نباشد; حتی زایمان امن برای معلمان زن هم نباشد
نداشتن حقوق در تابستان یعنی:
تحقیر معلم؛ استثمار آشکار؛ بیتوجهی مطلق به کرامت انسانی و خانوادگی معلمان
چرا باید معلمی که سالها برای آموزش کشور زحمت کشیده، در تابستان
شرمنده خانوادهاش باشد؟ چرا این وضعیت غیرقانونی و ناعادلانه سالهاست ادامه دارد و کسی پاسخگو نیست؟
معلمان حقالتدریس نه لطف میخواهند، نه صدقه؛ آنها فقط حقشان را میخواهند:
بیمه مستمر؛ حقوق ۱۲ ماهه؛ قرارداد شفاف و محترمانه
ما معلمیم؛ نه کارگر فصلی.
ما ستون آموزشایم؛ نه نیروی موقت بیهویت.
اهداف سند ۲۰۳۰ یونسکو
هدف ۳- تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین
هدف ۴- تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه
مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر
ماده ۲۲- حق امنيت اجتماعی
ماده ۲۵- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه
ماده ۲۶- حق تحصیل رایگان برای همه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر