بهاییان در کانون دشمن تراشی حکومت
در طول بیش از چهار دهه گذشته، یکی از گروههایی که بیشترین فشار، محدودیت و برچسبزنی را از سوی ساختارهای رسمی تجربه کردهاند، شهروندان بهایی ایران بودهاند. این وضعیت نه پدیدهای تازه، بلکه ادامهای از روندی طولانی است که از دههها پیش در فضای سیاسی و اجتماعی ایران شکل گرفته و هر بار با شدت و ضعف متفاوتی بازتولید شده است. پرسش اصلی اینجاست:
چرا بهاییان همواره یکی از اهداف اصلی دشمنتراشی در روایت رسمی حکومت بودهاند؟
۱. ریشههای تاریخی و مذهبی
جامعه بهایی از زمان پیدایش، به ویژه به دلیل خروج از چارچوب باورهای سنتی و ساختارهای مذهبی رسمی، با بیاعتمادی و سوءظن روبهرو بوده است. پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و تثبیت نظام سیاسی جدید، این بیاعتمادی در قالب سیاستگذاری رسمی و ایدئولوژیک به صورت آشکار نمود پیدا کرد. در چنین بستری، بهاییان نه بهعنوان شهروندان یک جامعه متنوع، بلکه بهعنوان تهدیدی برای هویت دینی و سیاسی حاکمیت معرفی شدند.
۲. سازوکار دشمنسازی در سیاست
در نظامهای سیاسی ایدئولوژیک، حضور «دشمن» نقش مهمی در مشروعیتبخشی، انسجام داخلی و کنترل افکار عمومی دارد. معرفی یک گروه مشخص بهعنوان «دیگریِ خطرناک»، امکان بسیج نیروها و انحراف توجه افکار عمومی از مشکلات ساختاری را فراهم میکند. در این میان، بهاییان به دلیل نداشتن قدرت رسانهای، نبود نمایندگی رسمی و وزن اندک در فضای سیاسی، به هدفی آسان برای چنین مکانیسمی تبدیل شدهاند.
۳. پیامدهای اجتماعی و انسانی
برچسبزنی و امنیتیسازی یک جامعه مذهبی، پیامدهای ملموسی در زندگی روزمره افراد دارد:
- محدودیت در تحصیل و اشتغال
- محرومیت از حقوق شهروندی
- پروندهسازی و فشارهای قضایی
- انزوای اجتماعی و ترس از ابراز هویت
چنین روندی نهتنها حقوق اولیه شهروندان را نقض میکند، بلکه به بافت اجتماعی کشور نیز آسیب میزند و بیاعتمادی را میان گروههای مختلف تقویت میکند.
۴. نقش افکار عمومی و رسانه
با گسترش شبکههای اجتماعی و افزایش دسترسی به منابع مستقل اطلاعات، روایتهای رسمی بیش از گذشته با پرسشگری مواجه شدهاند. گزارشهای بینالمللی، شهادتهای شخصی و فعالیتهای رسانهای از سوی جامعه مدنی باعث شده تا تصویر تکبُعدی و امنیتی از بهاییان به چالش کشیده شود. این تغییر تدریجی نشان میدهد که قدرت کنترل روایت، دیگر مانند گذشته یکسویه نیست.
۵. ضرورت بازخوانی سیاستها
برای عبور از چرخه دشمنسازی و ایجاد همزیستی پایدار، بازنگری در نگاه امنیتی به اقلیتها ضروری است. هر جامعهای که تنوع فرهنگی و دینی را به رسمیت بشناسد، در بلندمدت از انسجام، آرامش و رشد بیشتری بهرهمند میشود. پذیرش حقوق شهروندی همه افراد، فارغ از باورهای آنان، نه تهدید بلکه پایهای برای ثبات و توسعه است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر