بزرگترین موزه جهان برای مصر، آه و حسرت برای ایرانیان
روز شنبه، ۱۰ آبانماه ۱۴۰۴ بزرگترین موزه جهان که به معرفی آثار یک تمدن (مصر باستان) اختصاص دارد، با حضور هیأتهای بلندپایه حدود هشتاد کشور در مصر افتتاح شد. مانند همیشه، ایرانیان باید چنین خبرهایی را با آه و افسوس دنبال کنند و این افسوس وقتی بیشتر میشود که در نظر بگیریم مصر نه یک کشور ثروتمند و پیشرفته، بلکه کشوری فقیر با جمعیت زیاد و منابع درآمدی کم است و بخشی از هزینه ۱.۲ میلیارد دلاری ساخت این موزه را نیز از طریق وامهای آژانس همکاری بینالمللی ژاپن تأمین کرده است.
ساخت موزه بزرگ مصر در سال ۲۰۰۲ / ۱۳۸۱ آغاز شد و قرار بود که در سال ۲۰۱۲ به پایان برسد اما به علت تنگناهای شدید اقتصادی، تنشهای سیاسی داخلی از جمله کودتای سال ۲۰۱۳ و همهگیری کوید-۱۹ ممکن نشد.
با وجود این، دولت مصر همچنان کار ساخت موزه را به آرامی پیش برد و در نهایت با تأخیری سیزده ساله به انجام رساند. اکنون، دولت مصر امیدوار است که این موزه با جذب پنج میلیون بازدیدکننده در سال، از جمله هزاران گردشگر خارجی، درآمدهای قابل توجهی را به ارمغان بیاورد و از آن فراتر، اعتبار فرهنگی این کشور در جهان را بیش از پیش ارتقا دهد.
در ایران نیز، یک سال پس از اعلام طرح ساخت موزه بزرگ مصر، یعنی در سال ۱۳۸۲ دولت ایران طرحی را تصویب کرد که برپایه آن، تمام ساختمانهای محوطه موسوم به میدان مشق، برای توسعه موزه ملی ایران در اختیار این نهاد قرار میگرفت.
اجرای این طرح به بزرگی و پیچیدگی ساخت موزه بزرگ مصر نبود؛ زیرا اولا بخشی از موزههای موجود در میدان مشق (مانند موزه ملک و موزه ارتباطات) به همان شکل حفظ میشدند؛ ثانیا نیاز به ساخت و سازهای گسترده نبود؛ ثالثا آثار موجود در موزه ملی ایران به تعداد و ابعاد عظیم آثار موزه مصر نبود و در نتیجه، نمایش آنها چالشهای بهمراتب کمتری داشت.
از این گذشته، برخلاف دولت مصر که برای فراهم کردن منابع مالی ابرپروژه موزه بزرگ مصر در مضیقه بود، درآمدهای نفتی ایران از همان سالها رو به افزایش گذاشت و میزان فروش نفت در فاصله سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ به رقم بیسابقه ۶۱۸ میلیارد دلار رسید.
از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ نیز حدود ۳۵۰ میلیارد دلار دیگر نفت فروخته شد. بنابراین، عملا هیچ تنگنای مالی برای اجرای طرحی که بودجهای بسیار کمتر از بودجه ساخت موزه بزرگ مصر لازم داشت، وجود نداشت.
برخلاف عزم راسخ دولت مصر، دولتهایی که در ایران آمدند و رفتند، اهمیت و اولویتی برای اجرای طرح توسعه موزه ملی قائل نشدند. هرچند انتظار میرفت که خود موزه ملی و در سطحی بالاتر، وزارت میراث فرهنگی پیگیر طرح توسعه باشند، اما مدیران این دو نهاد ترجیح دادند بیشترین زمان و توان خود را به برگزاری نمایش آثار موزههای ایران در کشورهای خارجی اختصاص دهند و نامش را دیپلماسی فرهنگی بگذارند.
دستاورد این نوع دیپلماسی، از آنجا معلوم میشود که فقط در یک فقره، دولت چین درست در زمان برگزاری نمایشگاه «شکوه ایران باستان» در آن کشور، از ادعاهای امارات متحده عربی درباره جزایر سهگانه رسما حمایت کرد تا نشان دهد که اولویتش در روابط خارجی، نه دیرینگی و شکوه تاریخ و تمدن کشورها و حتی سابقه طولانی ارتباطات دوجانبه، بلکه مصالح اقتصادی و سیاسی است.
بدین ترتیب، دو طرحی که با اختلافی یک ساله در ایران و مصر آغاز شدند، دو فرجام کاملا متفاوت یافتند. اکنون، مصر صاحب یکی از بزرگترین، جذابترین و پیشرفتهترین موزههای جهان است و طرح توسعه موزه موزه ملی ایران در همان جایی است که ۲۲ سال پیش بود: روی کاغذ! سهم مصریها غرور و افتخار ملی است و سهم ما ایرانیان، حسرت بیپایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر