موتورسواری زنان؛ عبور از خیابانی که سالها فقط به نام مردان ثبت شده بود/ بدن زن هنوز در ترافیک تابوها گیر کرده است.
موتورسواری زنان؛ نبرد آرام میان قانون و زیست روزمره.
تابوی موتورسواری زنان؛ جایی که مذهب، بدن و قدرت به هم میرسند.
موتورسیکلت، آخرین سنگر مقاومت بدن زن در برابر نظم مردانه شهر.
ورود موتورسیکلت به ایران همزمان با دورههای مدرنیزاسیون و گشودگی نسبت به فناوری غربی بود. اما ابزارهایی مانند اتومبیل یا اتوبوسی که به سرعت وارد فضای شهری شدند و در برخی موارد زنان کمکم به نقش راننده یا مسافر پذیرفته شدند، موتور با یک بار جنسیتی سنگین شد. نمادی از سرعت، قدرت و فاصله گرفتن از فضای خانه.
در دهههای نخست، حضور زنان در خیابان به مثابه پرسهزدن یا گذر به نظر میرسید. موتور اما چیزی فراتر از گذر است؛ حرکتی که بدن را در معرض فضای میدهد، زبانِ فضای میشکند و شهر را به عرصههای برای دیدهشدن بدل میکند. در واقع، موتور زنان به تبدیل شدن به یک ابزار نمادین می شود: نه فقط برای ترد، بلکه برای ادعای حق بر فضا، حق بر حرکت آزادانه و بازتعریف هویته در شهر.
با گسترش شهرنشینی، فشار اقتصادی و افزایش تراکم تراکم، موتور به گزینه های اقتصادی تردد تبدیل می شود. در بسیاری از مناطق شهری و روستایی، زنان سبک زندگیشان را به گونهای چیدند که موتور جزئی از روزمرگی باشد، حتی قانون و نهادهای رسمی با وجود مانع برتراشی باقی بمانند.
رابطهها و بلاکلیفی قانونی
از منظر قانون، وضعیت موتورسواری زنان همچنان در هالهای از ابهام است. این خلأ قانونی شده است که علاقهمند به موتورسواری یا استفاده از گواهینامهها هستند یا باید به مسیر حقوقی مانند شکایت در دیوان عدالت اداری پناه ببرند.
در سال ۱۴۰۴ اما این موضوع وارد بحران شد: زمزمه اصلاح قانون، لایحه دهی در مجلس و رسانههای افزایش یافتهها. برخی از نامهای مطرح شدهاند که اگر مجلس لایحهای برای گواهینامه موتورسیکلت برای بانوان مطرح شود، مخالفتی از نظر قانونی با آن وجود ندارد. دنده مظان قهناهرایههههههههههههههههههههههههههههههههه » زnnan dentaran thahahnnhnern
bennune یک thabu ضemenی bahamahnd ، bemahnad «hemttdadad» essmیگwیd: «rhahne thene thehnehne the athnahdhyhdhyhdhnehy بکا مدن کیتهتههوووهوهو. هرگاه ابزارها و فناوریهای موجود در جامعه، نه فقط به عنوان وسیلهای کاربردی بهعنوان حاملِ معنا و نشانههای فرهنگی درک میشوند. «از سوی، بدن زن در جامعه ایرانی دیگر عرصههای پرتنش برای نمایش یا پنهانسازی بوده است. موتور سایر وسایل نقلیه محفظه یا کابین ندارد، بدن را در حرکت بدن میکند و به همین دلیل با «نمایش زن» پیوند میخورد. امری که در فرهنگ مردسالارانه نوعی تلقی میشود. موتور با موتور یا اتوبوس در همین جاست: آنها وسایل کارند، اما متفاوت موتور با لذت شخصی، آزادی و تجربه فضای فردی همراه است.
این تجربه زیسته از آزادی، همان چیزی است که در ناخودآگاه جمعی جامعه، مقاومت برمیانگیزد. با این حال، جامعه در حال حاضر است که ابژههای فنی را بدون بار جنسیتی ببیند و مالکیت بر ابزار را از جنسیت بازتعریف کند».
بذرافکن درباره گروههایی ذینفع یا ذینفوذ در روند قانونگذاری برای صدور گواهینامه موتور زنان برای اظهارنظر میکند: «در هر فرآیند تغییر فرهنگی، شبکههای از ذینفوذان و ذینفعان وجود دارند که ارزشها و منافعشان را دارند یا میکنند یا پذیرش میکنند.
در زنان، گروهی از موتورهای محافظهکار فرهنگی و مذهبی هستند که حضور بدنی زن در فضای عمومی را «غیراخلاقی» تلقی میکنند.
مقاومت آنها بیشتر ریشه در خوانش مردسالارانه از دین و نظم اجتماعی سنتی دارد تا در خود دین. در مقابل، روند اجتماعی در حال پیشروی است. بازار، اقتصاد و سبک زندگی، دینامیسم خود را دارند. به تعبیر دیگر، موتور هم منطق پیشنهاد
هرچه زنان به تردد مستقل نیاز به افزایش، فشار اجتماعی برای اصلاح قانون هم بیشتر میشود. تجربه مناطق روستایی جنوب کشور – مانند بوشهر – گویای این تحول است: در آنجا زنان سالهاست با موتور رفتوآمد میکنند و جامعه با کمترین تنش آن را پذیرفته است.
این نشان میدهد که پذیرش فرهنگی نه خطی بلکه جغرافیایی و بزرگی است. در برخی نقاط سریعتر و در نهایت برخی از آنها، اما در مسیر کلی به سمت نهادینهشدن پیش میرود»./امتداد
امیدوارم خانم ها بتونن انجام بدن
پاسخحذف