چه کسی ماشه را کشید؟
در روزهای اخیر دوباره موضوع «ماشه» یا همان مکانیسم بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت علیه ایران به بحث اصلی محافل سیاسی و رسانهای تبدیل شده است. این موضوع نه فقط یک بحث فنی حقوقی در روابط بینالملل، بلکه آیینهای از تقابل جریانهای سیاسی داخل کشور و برداشتهای متفاوت از برجام است.
ریشه ماجرا در کجاست؟
مکانیسم ماشه، بندی در توافق برجام بود که به کشورهای عضو این توافق اجازه میداد در صورت نقض تعهدات از سوی ایران، فرایند بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل را آغاز کنند. اگرچه هدف اصلی این بند ایجاد ضمانت اجرایی برای توافق بود، اما از همان ابتدا به عنوان یک شمشیر دولبه علیه ایران مورد انتقاد قرار گرفت.
روایتهای متناقض داخلی
امروز دو روایت اصلی در فضای سیاسی کشور درباره «ماشه» وجود دارد:
-
روایت دیپلماتیک:مدافعان برجام بر این باورند که با وجود همه محدودیتها، توافق هستهای فرصتی تاریخی بود تا ایران از زیر فشارهای فلجکننده تحریمها خارج شود. آنها تأکید میکنند که دیپلماسی توانست فضای بینالمللی علیه ایران را بشکند و حتی در بدترین شرایط، مانع اجماع جهانی شود.
-
روایت انتقادی:در مقابل، مخالفان برجام معتقدند که پذیرش مکانیسم ماشه از ابتدا اشتباهی استراتژیک بود. آنها دیپلماتهای مذاکرهکننده را به سادهانگاری متهم میکنند و میگویند بند ماشه ابزاری بود که دشمنان ایران هر زمان اراده کنند میتوانند علیه کشور استفاده کنند.
چه کسی ماشه را کشید؟
پرسش اصلی اینجاست: ماشه را چه کسی کشید؟
- آیا این ماشه در ژنو و وین توسط تیم مذاکرهکننده ایرانی کشیده شد که پذیرفت چنین بندی در توافق گنجانده شود؟
- یا آنگونه که برخی تحلیلگران میگویند، ماشه واقعی را دولت آمریکا زمانی کشید که به صورت یکجانبه از برجام خارج شد و به رغم عدم مشروعیت بینالمللی، تحریمها را بازگرداند؟
- یا شاید ماشه امروز بیش از آنکه یک ابزار حقوقی باشد، محصول فضای سیاسی داخلی است؛ جایی که هر جناح برای اثبات حقانیت خود، طرف مقابل را متهم به کشیدن ماشه میکند.
نتیجهگیری
واقعیت این است که «ماشه» تنها یک مکانیزم حقوقی نیست؛ بلکه نمادی از رقابت روایتها و جدال سیاسی در ایران است. پاسخ به اینکه چه کسی ماشه را کشید، به روایت انتخابی ما بستگی دارد:
- اگر برجام را یک فرصت بدانیم، ماشه نتیجه خروج آمریکا و بیتعهدی غرب است.
- اگر برجام را یک تهدید بدانیم، ماشه همان روزی کشیده شد که این بند در متن توافق گنجانده شد.
در نهایت، تاریخ است که قضاوت خواهد کرد. اما امروز بیش از هر چیز، آنچه نیاز داریم وحدت روایت ملی برای عبور از تحریمها و طراحی استراتژی روشن در تعامل با جهان است.
عالی👌 این نسخه رو برات رسمیتر و در قالب یک مقاله روزنامهای نوشتم تا آماده چاپ باشه:
چه کسی ماشه را کشید؟
بازگشت دوباره یک واژه جنجالی
«ماشه» یا همان مکانیسم بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت، بار دیگر به موضوع اصلی منازعات سیاسی و رسانهای تبدیل شده است. هر بار که بحث برجام و سرنوشت آن داغ میشود، این واژه نیز به صدر اخبار بازمیگردد؛ واژهای که بیش از آنکه صرفاً یک ابزار حقوقی باشد، تبدیل به نمادی از اختلاف روایتها و جدال سیاسی در ایران شده است.
ریشه ماجرا
مکانیسم ماشه بندی در توافق هستهای برجام بود. طبق این بند، هر یک از کشورهای طرف توافق میتوانستند در صورت مشاهده نقض تعهدات، فرایند بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل را کلید بزنند. اگرچه این بند در ظاهر برای تضمین اجرای تعهدات طراحی شد، اما از همان ابتدا به عنوان یک «شمشیر دولبه» علیه ایران مورد انتقاد جدی قرار گرفت.
روایتهای متضاد در داخل کشور
امروز دو نگاه اصلی در فضای سیاسی ایران نسبت به ماشه وجود دارد:
-
دیدگاه مدافعان برجاماین جریان معتقد است که برجام با وجود همه محدودیتها، ایران را از خطر اجماع جهانی و فشارهای فلجکننده نجات داد. به باور آنان، دیپلماسی توانست شکاف میان قدرتهای جهانی را افزایش دهد و هزینههای تقابل با ایران را بالا ببرد. از این منظر، «ماشه» هرگز به صورت واقعی فعال نشد و خروج آمریکا از برجام یک اقدام غیرقانونی و یکجانبه بود که مسئولیت آن بر عهده واشنگتن است.
-
دیدگاه منتقدان برجامدر مقابل، منتقدان تأکید دارند که پذیرش مکانیسم ماشه از ابتدا اشتباهی راهبردی بود. به باور آنان، چنین بندی عملاً یک حق وتوی دائمی در اختیار غرب قرار داد و هر زمان که خواستند میتوانستند علیه ایران استفاده کنند. از این زاویه نگاه، ماشه همان روز در وین کشیده شد که تیم مذاکرهکننده ایرانی به گنجاندن این بند رضایت داد.
پرسش اصلی؛ ماشه را چه کسی کشید؟
پاسخ به این پرسش به روایت انتخابی ما بستگی دارد:
- اگر روایت دیپلماتیک را بپذیریم، ماشه نتیجه خروج آمریکا از برجام است.
- اگر روایت انتقادی را مبنا قرار دهیم، ماشه همان روزی کشیده شد که این بند در متن توافق ثبت شد.
- و اگر از زاویهای فراتر نگاه کنیم، ماشه امروز بیش از آنکه یک ابزار حقوقی باشد، محصول فضای سیاسی داخلی است؛ جایی که هر جناح برای اثبات حقانیت خود، طرف مقابل را متهم میکند.
جمعبندی
آنچه روشن است، مکانیسم ماشه تنها یک بند در توافق هستهای نیست، بلکه بازتابی از جدال روایتها در سیاست ایران است. پاسخ نهایی به پرسش «چه کسی ماشه را کشید؟» نه در توییتها و یادداشتهای سیاسی امروز، بلکه در قضاوت تاریخ روشن خواهد شد. آنچه امروز اهمیت دارد، فراتر رفتن از نزاعهای جناحی و یافتن یک راهبرد ملی برای مقابله با تحریمها و عبور از تنگناهای اقتصادی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر