۱۴۰۴ تیر ۲۱, شنبه

کودکان کار؛ فراموش‌شدگان خیابانهای شهر

کودکان کار؛ فراموش‌شدگان خیابان‌های شهر

وقتی در خیابان قدم می‌زنیم و کودکی را می‌بینیم که با دستان کوچک و چهره‌ای خسته، فال می‌فروشد یا شیشه‌ی ماشین‌ها را پاک می‌کند، شاید فقط برای لحظه‌ای دلمان بلرزد. اما واقعیت این است که برای آن کودک، این خیابان خانه‌ی دوم است و کار، بخشی جدانشدنی از کودکی‌اش.



چه کسی مسئول است؟

کودکان کار، محصول یک زنجیره‌ی نابرابری‌اند؛ فقر، بیکاری والدین، مهاجرت، اعتیاد، بی‌سرپرستی، و گاه نبود قوانین حمایتی کارآمد. بسیاری از این کودکان حتی شناسنامه ندارند؛ یعنی نه هویتی رسمی دارند و نه دسترسی به آموزش و بهداشت. کودکی‌شان پشت چراغ قرمزها و بازارهای شلوغ، زیر بار نگاه‌های بی‌تفاوت بزرگ‌ترها، گم می‌شود.

کار کودک فقط یک مشکل شخصی نیست

این بچه‌ها فقط قربانی خانواده‌ی فقیر نیستند، بلکه قربانی سکوت و بی‌تفاوتی یک جامعه‌اند. کار کودکان نه فقط حقوق انسانی‌شان را پایمال می‌کند، بلکه زنگ خطری برای آینده‌ی جامعه است. کودک امروز، شهروند فرداست. اگر کودکی ناآگاه، خسته و تحقیرشده وارد جامعه‌ی بزرگ‌سالی شود، نمی‌توانیم انتظار یک جامعه‌ی سالم و پویا را داشته باشیم.

چه می‌توان کرد؟

راه‌حل این معضل، فقط در دل‌سوزی لحظه‌ای یا کمک مالی نیست. باید ریشه‌ای‌تر فکر کنیم:

  • آموزش و آگاهی‌رسانی: مردم باید بدانند کار کودک جرم است، نه کمک به خانواده‌ای فقیر.
  • قانون‌گذاری مؤثر: قوانین حمایت از کودکان باید اجرا شوند، نه فقط در کتاب قانون باقی بمانند.
  • توانمندسازی خانواده‌ها: با ایجاد شغل و حمایت از خانواده‌های آسیب‌دیده، می‌توان چرخه‌ی فقر را شکست.
  • حمایت سازمان‌های مردم‌نهاد: نهادهایی که دغدغه‌ی کودکان را دارند باید تقویت و دیده شوند.

در پایان

کودکی، دوره‌ی رشد، یادگیری و رویاپردازی است، نه دوره‌ی کار و رنج. وقتی به کودکان کار فکر می‌کنیم، باید به‌جای ترحم، مسئولیت احساس کنیم. این کودکان، فرزندان ما هستند، حتی اگر در خانه‌ی ما زندگی نکنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کودکان کار؛ فراموش‌شدگان خیابانهای شهر

کودکان کار؛ فراموش‌شدگان خیابان‌های شهر وقتی در خیابان قدم می‌زنیم و کودکی را می‌بینیم که با دستان کوچک و چهره‌ای خسته، فال می‌فروشد یا شی...