اکبر طبری بدون هیچ توضیحی آزاد شده/
بابک زنجانی
برای نمایندگان مجلس و مدیران بانک مرکزی خط نشان می کشد/ قوه قضائیه کوتاهی می کند
اکبر طبری بدون هیچ توضیحی آزاد شده/
بابک زنجانی
برای نمایندگان مجلس و مدیران بانک مرکزی خط نشان می کشد/ قوه قضائیه کوتاهی می کند
بیانیه انجمن بازیگران در پی بازداشت چند بازیگر: این اقدام مغایر با منشور حقوق شهروندی است
امیرحسین_بریمانی، شاعر و کارگردان تئاتر، با حکم دادسرای فرهنگ و رسانه تهران به مدت ۶ ماه از هرگونه بازی و فعالیت هنری منع شده است.
خبر صدور حکم سنگین علیه
فیض الله آذرنوش پدر دادخواه جاویدنام پدرام_آذرنوش را منتشر کردیم
اما این پرونده چند متهم دیگر هم داشته است.
اسمر حمیدی، خواننده و هنرمند کرمانجی اهل خراسان شمالی،
روز ۸ آذر ۱۴۰۴ با یورش نیروهای امنیتی به خانهاش بازداشت
و به مکانی نامعلوم منتقل شده است
در حالی که بخش بزرگی از جامعه با فشار مالی شدید، افزایش قیمتها، قبضهای سنگین، و کمبود اقلام ضروری مواجهاند، روایت رسمی اغلب حول مسائل سیاسی و امنیتی میچرخد. این تضاد، فاصله بزرگی میان گفتار حاکمیت و واقعیت زیسته شهروندان ایجاد میکند.
اگر به دنبال یک «عملیات ویژه» واقعی هستید، کافی است وارد خانه مردم شوید و از آنها بپرسید:
آیا چیزی در یخچال باقی مانده؟
قبضهایی که چند برابر شده را چطور پرداخت میکنند؟
نانی روی سفره مانده یا نه؟
اینها عملیات ویژهای هستند که هر روز میلیونها نفر درگیر آناند.
این جمله نشان میدهد که مشکل اصلی مردم نه سیاستهای رسانهای، بلکه ناتوانی در تأمین حداقلهای زندگی است. فاصله شدید میان درآمد و هزینه، موجب شکلگیری:
فشار روانی
ناامیدی نسبت به آینده
کاهش کیفیت زندگی
بیاعتمادی اجتماعی
میشود. این یک بحران محدود اقتصادی نیست؛ یک مسأله اجتماعی گسترده است.
این پرسش، پرسشی است درباره اولویتها:آیا بهتر نیست به جای برخوردهای نمایشی و سیاسی، منابع و توجه بر مسائل واقعی مردم متمرکز شود؟آیا وظیفه اصلی هر سیستم ادارهکننده، تأمین امنیت اقتصادی و رفاه شهروندان نیست؟
در سالهای اخیر شکاف میان درآمد خانوارها و هزینههای واقعی زندگی در ایران به شکل بیسابقهای افزایش یافته است. وقتی گفته میشود «خط فقر ۵۵ میلیون تومان» اما بسیاری از افراد با حقوق حدود ۱۵ میلیون تومان زندگی میکنند، در واقع از فاصلهای حرف میزنیم که تنها عدد نیست، بلکه تجربهی زیستهی میلیونها نفر را روایت میکند.
حقوق ۱۵ میلیونی در مقایسه با خط فقر ۵۵ میلیونی یعنی تقریباً یکسوم حداقل هزینهی لازم برای تأمین نیازهای پایه. نتیجهاش این است که بخش بزرگی از درآمد صرف ضروریترینها میشود: اجاره، خوراک، حملونقل و هزینههای درمانی. در چنین شرایطی:
خرید کالاهای بادوام (مثل لوازم خانگی یا گوشی موبایل) به تعویق میافتد؛
سفر، تفریح و حتی تفریحات کمهزینه محدود میشوند؛
کیفیت غذایی و خدمات بهداشتی کاهش پیدا میکند.
این شکاف کمکم تبدیل به استرس مزمن میشود. افراد دائماً در نگرانیاند که «چطور آخر ماه برسند». این نگرانی روی سلامت روان، روابط خانوادگی و احساس امنیت اقتصادی اثر مستقیم دارد.
والدینی که در تأمین هزینههای مدرسه و نیازهای فرزندان ناتواناند، احساس شکست و فشار بیشتری تجربه میکنند.
جوانان چشمانداز روشنی برای آینده نمیبینند، در نتیجه انگیزهی پسانداز، سرمایهگذاری یا حتی تشکیل خانواده کاهش مییابد.
وقتی هزینههای زندگی رشد میکند اما درآمدها ثابت میماند یا رشد محدود دارد، احساس نابرابری پررنگتر میشود. افراد میبینند که جامعه دوگانه شده است: گروهی که در شرایط اقتصادی باثباتتری زندگی میکنند و گروه بزرگی که برای حداقلها میجنگند.
این احساس بیعدالتی میتواند به کاهش اعتماد اجتماعی، نارضایتی عمومی و فاصله گرفتن مردم از نهادهای رسمی منجر شود.
برای مدیریت این فاصلهی بزرگ، خانوادهها مجبور میشوند روشهای جدیدی برای بقا پیدا کنند:
کار دوم یا سوم، اضافهکاری یا مشاغل پارهوقت
کاهش مصرف انرژی، حذف بسیاری از کالاها
نقلمکان به مناطق ارزانتر
وابستگی بیشتر به خانواده و کمکهای اطرافیان
اما این استراتژیها پایدار نیستند و اغلب به کاهش کیفیت زندگی و فرسودگی بیشتر منجر میشوند.
اکبر طبری بدون هیچ توضیحی آزاد شده/ بابک زنجانی برای نمایندگان مجلس و مدیران بانک مرکزی خط نشان می کشد/ قوه قضائیه کوتاهی می کند