در بلوچستان برای کودکان
رویا عروسک نیست؛اب است
در ادامه یک مقاله کامل، منسجم و قابل چاپ درباره موضوع «در بلوچستان برای کودکان رویا عروسک نیست، آب است» ارائه میکنم. اگر نیاز به کوتاهتر، طولانیتر یا با سبک روزنامهایتر داشته باشید، بفرمایید تا اصلاح کنم.
در بلوچستان برای کودکان، رویا عروسک نیست؛ آب است
در بسیاری از نقاط جهان، کودکان رؤیاهای مشترکی دارند؛ عروسکی در آغوش، دوچرخهای رنگی، کیف مدرسهای نو یا اتاقی کوچک با نقاشیهای کودکانه. اما در بلوچستان، جغرافیایی که طبیعتش سخت و بخشهایی از آن فراموششدهاند، رؤیای بسیاری از کودکان نه اسباببازی است و نه بازیهای کودکانه. بزرگترین و سادهترین آرزوی آنها «آب» است؛ آبی که برای بسیاری در جهان بدیهی است، اما برای کودکان بلوچ همچنان یک خواسته بزرگ و دستنیافتنی.
کودکی که با تشت آب بزرگ میشود
در روستاهای بلوچستان، روزی نیست که کودکان مسیرهای طولانی را طی نکنند تا ظرفی پر از آب برای خانه بیاورند. مسیرهایی که در ذهن یک کودک هفتساله باید راه به مدرسه ببرد، اما در بلوچستان او را به سمت چاههای نیمهخشک یا هوتَکهای غیربهداشتی میکشاند. کودک بلوچ، پیش از آموختن الفبا، با واژههای «بیآبی»، «کمبود» و «انتظار» آشنا میشود.
برای دختران کوچک، آوردن آب تنها یک کار روزانه نیست؛ بخشی از هویت اجتماعی آنهاست. آنها عروسکهایشان را در خانه میگذارند، اگر اصلاً عروسکی داشته باشند، و با ظرفهایی بزرگتر از توان کودکیشان راهی بیابان میشوند. دستهایشان زودتر از سنشان ترک میخورد، اما امیدشان به پر بودن ظرف، آنها را پیش میبرد.
آب، خط جداکننده کودکی و بزرگسالی
کودکی در بلوچستان کوتاهتر است. وقتی دستی باید ظرف پنجکیلویی آب را حمل کند، وقتی خرج تحصیل فدای هزینه خرید آب میشود، وقتی بار مسئولیت در سالهای ابتدایی زندگی روی شانههای کوچک کودکان مینشیند، طبیعی است که رؤیاهای رنگی به رؤیاهای ابتدایی بدل شود.
آب در بلوچستان نه تنها یک نیاز حیاتی، بلکه یک سرمایه عاطفی است. کودک بلوچ قبل از آنکه آرزوی داشتن اسباببازی کند، آرزو میکند روزی از خواب بیدار شود و ببیند آب لولهکشی در خانهشان جاری است. رؤیایی به سادگی آب، اما به سختی زندگی در خشکسالی.
چالشهایی که کودکی را میبلعند
خشکسالی، کمبود زیرساخت، فاصله زیاد با منابع آب، فقر، نبود سیستمهای پایدار انتقال آب و محرومیت تاریخی، همه دستبهدست هم دادهاند تا زندگی کودکان بلوچ از ابتداییترین حقوقشان تهی شود. نبود آب سالم پیامدهای جدی دارد: بیماریهای عفونی، سوءتغذیه، افت تحصیلی، ترک تحصیل و افزایش خطرات محیطی برای کودکانی که هر روز مجبورند کیلومترها در بیابان قدم بزنند.
در چنین شرایطی، آب تنها یک مایع حیاتی نیست؛ یک «حق» است که سالهاست از کودک بلوچ دریغ شده.
رویاهای کوچک، نیازهای بزرگ
برای بسیاری از این کودکان، داشتن یک قمقمه کوچک پر از آب سرد، ارزشی به اندازه داشتن یک عروسک محبوب دارد. در جهانی که کودکان با اسباببازیهای دیجیتال سرگرم میشوند، کودک بلوچ دلش میخواهد روزی مدرسهای داشته باشد که آبخوری آن خشک نباشد و مجبور نباشد ساعتها از روز را برای یافتن آب بگذراند.
آرزوی او قرار نیست بزرگ باشد؛ آب پاک، دسترسی آسان، و شانس تجربه یک کودکی واقعی.
چشماندازی که باید تغییر کند
نوشتن و گفتن درباره محرومیت کودکان بلوچ تنها روایت یک درد نیست؛ دعوت به دیدن و تغییر دادن است. تغییر در نگاه مسئولان، سیاستگذاریها، تخصیص منابع و اجرای پروژههای پایدار آبرسانی. اگر امروز دستها و صداهای بیشتری به یاری این سرزمین بشتابند، شاید فردا کودکی بلوچ هم بتواند مثل همه کودکان دنیا رؤیایی داشته باشد که بوی رنگ و نور بدهد، نه بوی خاک و تشنگی.
کودکان بلوچستان سزاوار کودکیاند. سزاوار بازی، مدرسه، خانهای امن و رویاهایی رنگی. حق آنهاست که وقتی از رویاهایشان میپرسند، نام «آب» پاسخ نباشد.

