۱۴۰۴ دی ۵, جمعه

سال آینده تورم شدیدی ایران خواهد داشت

نماینده مجلس: زور دولت فقط به کارمندان رسیده است /



 «سال آینده تورم شدیدی داشت»



مصطفی پوردهقان، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس:
▫️بخش عمده درآمدها صرف هزینه‌های حقوق و دستمزد می‌شود که نکته مهم اینجاست که بیش از ۲۰ درصد حقوق را افزایش می‌دهد و زور دولت فقط به کارمندان رسیده است.

▫️وضعیت اقتصادی نگران‌کننده است و در این فضایی که تاب‌آوری مردم مشخص است، ما باید در مجلس با افزایش ۲۰ درصد حقوق‌ها مخالفت کنیم

سایه سنگین تورم بر سفره ۱۴۰۵

 پیش‌بینی‌ها و راهکارهای بقای اقتصادی

​با نزدیک شدن به سال ۱۴۰۵، آمارهای رسمی و تحلیل‌های اقتصادی از تداوم فشارهای تورمی حکایت دارند. طبق پیش‌بینی‌های نهادهای داخلی و بین‌المللی (نظیر صندوق بین‌المللی پول)، نرخ تورم در سال آینده در محدوده ۴۵ تا ۵۰ درصد تخمین زده می‌شود. این به معنای آن است که حفظ قدرت خرید، بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریت هوشمندانه دارایی‌ها و تغییر در الگوهای مصرف است.

​وضعیت شاخص‌های کلان در سال ۱۴۰۵

  • نرخ تورم: پیش‌بینی‌ها عددی بین ۴۵.۵٪ (سازمان برنامه) تا ۵۰.۲٪ (بانک مرکزی) را نشان می‌دهند.
  • رشد اقتصادی: برآوردها حاکی از رشد اندک حدود ۰.۵ تا ۱.۵ درصد است که نشان‌دهنده وضعیت رکود تورمی است.
  • شکاف دستمزد و هزینه: با توجه به پیشنهاد افزایش ۲۰ درصدی حقوق در لایحه بودجه، شکاف عمیقی میان درآمدها و نرخ تورم واقعی وجود خواهد داشت

کار در داروخانه ۱۵ میلیون تومان حقوق ماهانه بسیار ناچیز است

 عضو انجمن صنفی کارکنان داروخانه‌های استان کرمانشاه گفت: برای هشت ساعت کار در داروخانه ۱۵ میلیون تومان حقوق ماهانه بسیار ناچیز است.



برهان آرش، عضو انجمن صنفی کارکنان داروخانه‌های استان کرمانشاه، در گفتگو با «ایلنا» با اشاره به وضعیت بد معیشتی کارکنان داروخانه‌ها گفت: کارکنان داروخانه معمولا حداقل دستمزد و یا کمی بیش از حداقل دریافت می‌کنند، یعنی حدود ۱۵ تا ۱۸ میلیون تومان، که این حقوق به قدری ناچیز است که آن‌ها ناچار شده‌اند به سمت کارگری بروند و شغل خود در داروخانه را رها کنند. چراکه این شغل دیگر صرفه اقتصادی ندارد. 

آرش گفت: برای هشت ساعت کار در داروخانه ۱۵ میلیون تومان حقوق ماهانه بسیار ناچیز است؛ یعنی یک نیروی تحصیلکرده و کارآزموده برای گذاشتنِ جوانی و بهترین ساعات زندگی خود حقوقی دریافت می‌کند که با آن حقوق حتی ۵ روز از ماه را هم نمی‌تواند سپری کند. 

وی گفت: این مبلغ برای افراد مجرد بسیار ناچیز است چه برسد به افرادی که دارای همسر و  فرزند هستند. برخی داروخانه‌دارها برای آنکه بتوانند نیرو جذب کنند و یا نیروهای خود را حفظ کنند، پیشنهاد حقوق ۳۰ میلیون تومانی برای افراد با سابقه پنج تا ده سال می دهند اما با این حال، باز هم این مبالغ پاسخگوی شرایط فعلی نیست. 

عضو انجمن صنفی کارکنان داروخانه‌های استان کرمانشاه گفت: وضعیت فعلی بسیار اسفبار است. یک خانواده چهار نفره مستأجر برای تأمین حداقل‌های یک زندگیِ به معنای واقعی کلمه بخور و نمیر، ماهانه باید چیزی حدود ۳۵ میلیون تومان درآمد داشته باشد و برای داشتن آرامش نسبی، حدود ۵۰ میلیون تومان درآمد ماهانه نیاز است.

وی در رابطه با قیمت اجاره خانه در کرمانشاه گفت: برای اجاره مسکن در مناطق حاشیه‌ای شهر، حداقل ودیعه حدود ۲۰۰ میلیون تومان با اجاره ماهانه هشت میلیون تومان نیاز است و در داخل شهر، این رقم به حدود ۵۰۰ میلیون تومان ودیعه و ۱۲ میلیون تومان اجاره می‌رسد. پرداخت این ارقام عملاً خارج از توان نیروی کارِ حداقل‌بگیر است. مگر آنکه در واحدهای بسیار کوچک و با امکانات محدود سکونت داشته باشند. 

عضو انجمن صنفی کارکنان داروخانه‌های استان کرمانشاه تأکید کرد: استدلال دولت هر سال این است که برای کاهش مشکلات معیشتی، نرخ تورم باید کاهش یابد اما نه نرخ تورم کاهش پیدا می‌کند و نه دستمزد مطابق با نرخ تورم افزایش پیدا می‌کند. در حال حاضر نرخ تورم بالا است و دستمزد نیروهای کار طی سال‌ها سرکوب شده است. تداوم این وضعیت نیروی کار را بیش از گذشته در تنگنا و استیصال قرار داده است

قیمت سرسام آور گوسفند در ایران

  قیمت دام زنده اعلام شد 

فاصله ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار تومانی

 قیمت لاشه در کشتارگاه با مغازه‌های سطح شهر غیرمنطقی است




مدیرعامل اتحادیه دام سبک:
در تیر، مرداد و شهریور، قیمت هر کیلو دام زنده آماده کشتار حدود ۲۵۰ هزار تومان بود که قیمت لاشه در کشتارگاه حداکثر باید ۵۶۰ هزار تومان می‌شد، اما قیمت گوشت در خرده‌فروشی‌های تهران هیچ‌گاه زیر یک میلیون تومان نبود.

اکنون با قیمت دام زنده حدود ۳۵۰ هزار تومان، قیمت لاشه در کشتارگاه باید بین ۷۴۰ تا ۷۶۰ هزار تومان باشد در حالی که گوشت در مغازه‌های سطح شهر تهران کمتر از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان فروخته نمی‌شود. این فاصله ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار تومانی غیرمنطقی است.

قیمت گوشت در بازار ایران هیچگاه بر اساس منطق علمی و اصول بازار از قیمت دام زنده تبعیت نکرده است. این فاصله قیمتی سنگین، نشان می‌دهد اشکال اصلی در بخش توزیع است و چنین گپی به هیچ 
عنوان قابل توجیه نیست

 از اوایل آذر ماه، بازار دام سبک با افزایش قابل توجه قیمت دام زنده مواجه شد و نرخ‌ها به طور پیوسته همچنان در حال صعود هستند. این روند صعودی در حالی رخ می‌دهد که تقاضای مصرف‌کنندگان برای گوشت همچنان کاهشی است و توجه فعالان بازار را به خود جلب کرده است. افزایش قیمت دام زنده پرسشی اساسی را مطرح می‌کند که چه عواملی موجب رشد نرخ دام شده؟ آیا این افزایش مستقیم به افزایش قیمت گوشت در بازار منجر می‌شود؟

مشکل تأمین نهاده هنوز به‌طور کامل حل نشده است

در همین زمینه افشین صدردادرس، مدیرعامل اتحادیه دام سبک، با اشاره به تداوم مشکلات تأمین نهاده‌های دامی گفت: مشکل تأمین نهاده هنوز آن‌طور که درباره آن صحبت می‌شود به‌طور کامل حل نشده و این معضل همچنان به قوت خود باقی است.

وی با تأکید بر اینکه دامداران ناچار به تأمین نهاده از بازار آزاد هستند، بیان کرد: در شرایط فعلی یا نهاده به دامدار نمی‌رسد یا مجبور است آن را با قیمت‌های بالا از بازار سیاه تهیه کند؛ قیمت‌هایی که بین ۲۴ تا ۲۶ هزار تومان بوده و حتی در مقاطعی به ۳۰ هزار تومان هم رسیده است.

خشکسالی قیمت دام را بالا برد!

صدردادرس عامل دیگر فشار بر دامداران و قیمت دام را خشکسالی امسال دانست و اظهار کرد: به دلیل شرایط خشکسالی، دام‌ها در نیمه نخست سال نیاز به تغذیه دستی داشتند، اما برای این موضوع نهاده‌ای پیش‌بینی نشده بود و دامداران به نهاده دسترسی نداشتند.

او با اشاره به تغییر شرایط نگهداری دام در فصل سرد سال گفت: معمولاً از اواخر شهریور دام‌های سبک وارد جایگاه‌ها می‌شوند و تا پایان سال به‌صورت دستی تغذیه می‌شوند، اما امسال به دلیل کمبود نهاده، حتی در ماه آذر نیز دام‌ها در مراتع بودند؛ در حالی که عملاً علوفه‌ای در مرتع وجود نداشت و دام‌ها صرفاً برای یافتن خوراک در صحرا رها می‌شدند.

مدیرعامل اتحادیه دام سبک با بیان اینکه سرمای اخیر این امکان را نیز از دامداران گرفته است، افزود: با آغاز سرما، دام‌ها دیگر امکان حضور در مرتع را ندارند و دامداران مجبورند آن‌ها را به جایگاه بازگردانند. همین موضوع باعث شده حتی دامدارانی که تاکنون سراغ بازار سیاه نرفته بودند، اکنون ناچار به خرید نهاده با قیمت‌های بالا شوند و فشار هزینه‌ای افزایش یابد.

تولید دام در ماه‌های پایانی سال کاهش می‌یابد

صدردادرس با اشاره به شرایط تولید دام در ماه‌های پایانی سال تصریح کرد: در حال حاضر به انتهای فصل تولید نزدیک می‌شویم. فصل تولید دام سبک از ابتدای سال تا نیمه اول آن است و بره‌هایی که در این بازه متولد می‌شوند در ماه‌های پایانی سال به بازار عرضه می‌شوند. به‌تدریج میزان عرضه کاهش پیدا می‌کند و این روند تا اسفند ادامه دارد.

وی ادامه داد: از حدود یک ماه آینده زایش‌ها آغاز می‌شود و بره‌های جدید متولد می‌شوند، اما عرضه آن‌ها به بازار به فروردین و اردیبهشت موکول می‌شود. در آن مقطع عرضه افزایش یافته و قیمت دام کاهش پیدا می‌کند. بنابراین کاهش عرضه فعلی، ناشی از قرار گرفتن در انتهای فصل تولید است و موضوعی طبیعی در چرخه تولید دام سبک محسوب می‌شود.

آیا قیمت گوشت بالا می‌رود؟

مدیرعامل اتحادیه دام سبک با تفکیک بازار دام زنده و گوشت قرمز تأکید کرد: قیمت دام زنده و قیمت گوشت دو مقوله جداگانه هستند و علی‌رغم اینکه باید رابطه منطقی میان آن‌ها وجود داشته باشد، اما در عمل چنین ارتباطی هیچ‌گاه برقرار نبوده است.

صدردادرس با اشاره به اختلاف شدید قیمت‌ها اظهار کرد: در تیر، مرداد و شهریور، قیمت هر کیلو دام زنده آماده کشتار حدود ۲۵۰ هزار تومان بود که قیمت لاشه در کشتارگاه حداکثر باید ۵۶۰ هزار تومان می‌شد، اما قیمت گوشت در خرده‌فروشی‌های تهران هیچ‌گاه زیر یک میلیون تومان نبود.

فاصله ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار تومانی قیمت لاشه در کشتارگاه با مغازه‌های سطح شهر غیرمنطقی است

او افزود: اکنون با قیمت دام زنده حدود ۳۵۰ هزار تومان، قیمت لاشه در کشتارگاه باید بین ۷۴۰ تا ۷۶۰ هزار تومان باشد در حالی که گوشت در مغازه‌های سطح شهر تهران کمتر از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان فروخته نمی‌شود. این فاصله ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار تومانی غیرمنطقی است.

وی با انتقاد از ساختار توزیع گوشت در پایان خاطرنشان کرد: قیمت گوشت در بازار ایران هیچگاه بر اساس منطق علمی و اصول بازار از قیمت دام زنده تبعیت نکرده است. این فاصله قیمتی سنگین، نشان می‌دهد اشکال اصلی در بخش توزیع است و چنین گپی به هیچ عنوان قابل توجیه نیست

مرکز تحقیقات زمین دانشگاه هانوفر آلمان فاش کرد مشگل آب و راه حل آن

 

سه‌گانه بحران: آب، فرونشست و آلودگی/ اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد/ چرا پکن توانست اما تهران نه؟

  استاد مرکز علوم تحقیقات زمین دانشگاه لایبنیتز هانوفر آلمان تأکید می‌کند که «انتقال آب نه راه‌حل است و نه حتی مُسکن»، مگر آنکه در کنار آن مجموعه‌ای از سیاست‌های سخت‌گیرانه مدیریت مصرف اجرا شود.

مستوره برادران نصیری: با اوج‌گیری هشدارها درباره بی‌آبی در پایتخت و گسترش فرونشست در کلان‌شهرها، دکتر مهدی معتق،  استاد مرکز علوم تحقیقات زمین دانشگاه لایبنیتز هانوفر آلمان تأکید می‌کند که «انتقال آب نه راه‌حل است و نه حتی مُسکن»، مگر آنکه در کنار آن مجموعه‌ای از سیاست‌های سخت‌گیرانه مدیریت مصرف اجرا شود. او با اشاره به تجربه چین،‌ دارنده بزرگ‌ترین طرح انتقال آب جهان، می‌گوید این پروژه زمانی موفق بوده که هم‌زمان برداشت آب زیرزمینی محدود شده، الگوی کشاورزی اصلاح شده و آگاهی‌رسانی عمومی در بالاترین سطح انجام گرفته است.  بر این اساس این پژوهشگر منابع آب در آلمان تاکید می‌کند: «حتی اگر آب خلیج‌فارس یا خزر را به تهران منتقل کنیم، بدون اصلاح حکمرانی آب، بحران پابرجاست.»

معتق وضعیت فرونشست در ایران را «تهدیدی فراگیر برای زیرساخت‌های حیاتی» توصیف می‌کند و هشدار می‌دهد این پدیده دیگر محدود به مناطق کشاورزی نیست و اکنون شهرهایی چون تهران، اصفهان، مشهد و کرج را تحت تأثیر قرار داده است. به گفته او، بحران‌های هم‌زمان کشور، از کمبود آب تا آلودگی هوا و فرونشست، ریشه در «مدیریت ناپایدار، سیاست‌گذاری ناپیوسته و بی‌اعتنایی طولانی‌مدت به هشدارهای کارشناسان» دارد؛ روندی که ایران را با یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های محیط‌زیستی تاریخ خود روبه‌رو کرده است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

سه‌گانه بحران: آب، فرونشست و آلودگی/ اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد/ چرا پکن توانست اما تهران نه؟

 شما اخیراً در کنفرانسی در یونان بودید؛ آنجا هم در مورد بحران آب در ایران صحبت کردید؛ درست است؟

بله،‌ سخنرانی‌آی که داشتیم درباره بحران آب با منابع آب زیرزمینی و بحث فرونشست در ایران بود. در واقع کنفرانس زمین‌شناسی مدیترانه بود و سخنرانی من با بحران آب‌های زیرزمینی و فرونشستی که ایران به‌خاطر استخراج بی‌رویه منابع آب زیرزمینی با آن مواجه است، ارتباط داشت.

هشدار بی‌آبی در پایتخت کشور باعث شده تا حساسیت‌ها بیشتر شود؛ شما سال‌ها روی موضوع برداشت آب‌های زیرزمینی کار کردید. چقدر این بی‌آبی به موضوع برداشت آب‌های زیرزمینی ربط پیدا می‌کند؟

قسمت بسیار زیادی از موضوع بی‌آبی به مسئله برداشت آب‌های زیرزمینی ربط پیدا می‌کند؛ بدین جهت که بارها، نه فقط از طرف من بلکه توسط بسیاری از کارشناسان و حتی سازمان‌های داخل ایران هم گفته شده و این هشدارها داده شده است. آب‌های زیرزمینی در اقلیم خشک و نیمه‌خشک ایران مانند یک‌سری ذخایر استراتژیک طلایی عمل می‌کنند؛ به این مفهوم که وقتی کشور دچار خشکسالی می‌شود و منابع آب سطحی کشور مثل وضعیت الان دچار مشکل شده و سطح آن به حجم مرده نزدیک می‌شود و دیگر قابل استفاده نیست، آن موقع باید کارگزار و سیاستمدار بیاید و با مدیریت منابع آب زیرزمینی آن دوره خشکسالی را سپری کند. در واقع اهمیت منابع آب زیرزمینی و حفظ آن‌ها به همین خاطر است.

در ایران متأسفانه منابع آب زیرزمینی، خصوصاً در این ۴ـ۵ دهه اخیر غارت شده‌اند و در واقع ذخیره استراتژیکی دیگر نمانده است که بخواهد برای این شرایط بحرانی مورد استفاده قرار بگیرد.

مشکلاتی که امروز داریم را نمی‌شود با هارپ و ابردزدی توجیه کرد.

وضعیت آب‌های زیرزمینی در ایران، وضعیت بسیار بسیار اسف‌باری است؛ چون وقتی امروز صحبت از خشک‌شدن یا کم‌شدن حجم سطح آب کرج می‌شود، مردم آن را می‌بینند و لمس می‌کنند؛ اما چون آب‌های زیرزمینی دیده نمی‌شوند، شاید مردم تصوری از وضعیت اسف‌باری که این آب‌ها امروز با آن مواجه‌اند نداشته باشند. اما وضعیت آب‌های زیرزمینی بسیار بسیار اسف‌بار است و این موضوع به‌طور مستقیم در بحران آبی امروز ایران تأثیر گذاشته است.

برداشت‌های آبی از منابع زیرزمینی با چه دلایلی اتفاق افتاده؟ برای کشاورزی، صنعت یا مصارف شهری بوده است؟

غارت منابع آب‌های زیرزمینی عمدتاً در ایران به دلیل مصارف کشاورزی بوده است. من روی استفاده از کلمه «غارت» دوباره تأکید می‌کنم، چون روی مصرف منابع آب زیرزمینی باید حساسیت زیادی وجود داشته باشد. اگر در دوره‌ای ترسالی وجود دارد، آب باید با ظرافت و حساسیت خاصی مصرف شود؛ در دوره‌های خشکسالی هم مصرف آب باید مدیریت شود. اما متأسفانه چون برنامه‌ای وجود نداشته، این منابع با مشکلات بسیار زیادی مواجه شده‌اند.

سطح آب‌های زیرزمینی در ایران بسیار افت کرده است و همین افت سبب شده که امروز در کل ایران با سرطان فرونشست روبه‌رو باشیم. بحث فرونشستی که درباره‌اش صحبت می‌کنیم امروز تقریباً تمام مراکز توسعه‌ای ایران را گرفته است؛ تمام شهرهای بزرگ مثل تهران، کرج، قزوین، مشهد، اصفهان، کرمان و... را گرفته است. این موضوع ناشی از استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی بوده که امروز اثرش را روی فرونشست زمین گذاشته است؛ و حالا این فرونشست فقط محدود به زمین‌های کشاورزی نیست بلکه مناطق شهری و تمام زیرساخت‌های استراتژیک مثل فرودگاه‌ها، خطوط ریلی، جاده‌ها و... را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

سه‌گانه بحران: آب، فرونشست و آلودگی/ اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد/ چرا پکن توانست اما تهران نه؟

 منابع آب‌های زیرزمینی تجدیدناپذیر هستند؟

همان‌طور که گفتم منابع آب‌های زیرزمینی باید با ظرافت بسیار زیاد و با حساسیت مصرف شوند؛ متأسفانه این حساسیت وجود نداشته است. در ایران تا یک زمانی این‌طور بوده که وقتی کسی به قدرت اجرایی می‌رسیده، از نفوذی که داشته استفاده می‌کرده و منابع استفاده می‌شده است. به‌عنوان مثال در دشت رفسنجان، منابع آب زیرزمینی به‌خاطر باغ‌های پسته واقعاً غارت شدند. منتها تا یک زمانی این مصرف‌ها و برنامه‌ریزی‌ها منطقه‌ای بود؛ مثلاً حالا من رئیس‌جمهورم و برای فلان منطقه هستم، یک‌سری مجوزهایی به آن منطقه می‌دهم که یک‌سری کارهایی با منابع آب زیرزمینی آنجا انجام بگیرد.

در زمان دولت احمدی‌نژاد دیگر واویلا شد و به‌صورت سیستماتیک مجوز دادند و گفتند «دشت ممنوعه چیست؟» و در سراسر ایران دوباره این روند تشدید شد؛ و الان دارید نتایج آن را می‌بینید.

وقتی وضعیت آب‌های زیرزمینی با بحران مواجه می‌شود، خودبه‌خود روی بالانس آبی کشور تأثیر می‌گذارد و این ناترازی ایجاد می‌شود. خصوصاً در دوره‌های خشکسالی که بارش کم شده، منابع آب سطحی هم کم شده و منابع آب زیرزمینی هم وجود ندارد. در نتیجه کشور با بحرانی مواجه می‌شود که بیرون آمدن از آن واقعاً کار راحتی نیست.

 منظور از این دشت‌های ممنوعه چه مناطقی بوده است یا ممنوعه‌بودن در اینجا چه کاربردی دارد؟

دشت‌های ممنوعه دشت‌هایی هستند که در آن میزان برداشت از منابع آب زیرزمینی بیش از اندازه بوده و این مناطق با یک ناترازی شدید مواجه بوده‌اند. منتها یک نکته که همیشه گفته‌ام و باز هم می‌گویم این است که ایران کشور ناآگاهی در این زمینه نبوده است؛ یعنی این‌طور نبوده که هیچ‌کس این مسائل را نداند و یک‌دفعه از امروز به فردا این بحران ایجاد شود.

علی‌رغم همه مشکلات کشور، اگر به هشدارها، مقالات محققان و دانشمندان ایرانی چه در داخل و چه در خارج که نسبت به منابع آبی هشدار داده بودند نگاه کنید، می‌بینید در دنیا بی‌نظیر بوده است؛ یعنی جزو معدود کشورهایی بوده‌ایم که دانشمندانش از سال‌ها قبل نسبت به وضعیت منابع آبی هشدار داده بودند. نه‌تنها محققان، حتی سازمان‌های داخلی ایران هم هشدار داده بودند.

به‌عنوان مثال حدود ۲۰ سال پیش من در حال تحقیق درباره مسائل فرونشست در ایران بودم که این فرونشست ناشی از استخراج آب‌های زیرزمینی است. آن موقع دیدم که سازمان‌هایی مثل سازمان نقشه‌برداری کشور و سازمان زمین‌شناسی این اثرات را در مشاهدات خودشان دیده بودند و اتفاقاً آن‌ها را به دولتمردان گزارش داده بودن، فکر می‌کنم زمان دولت خاتمی بود، اما بازخوردی که گرفته بودند این بود که گفتند «این‌ها را محرمانه نگه دارید، پخشش نکنید، باعث نگرانی می‌شود.»

فرونشست فقط محدود به مناطق کشاورزی نیست و به زیرساخت‌های شهری رسیده است.

آن محرمانه نگه‌داشتن و پخش‌نکردن اطلاعات، همه سبب شد که این بحران امروزی ایجاد شود؛ یعنی اطلاع وجود داشته، دیده‌اند، اطلاع داده‌اند، گزارش داده‌اند اما متأسفانه پشت گوش انداخته شده و روزبه‌روز بدتر شده است. بعد آن فاجعه آب‌های زیرزمینی در دولت احمدی‌نژاد رخ داد و پس از آن ادامه پیدا کرد تا الان؛ و الان هم دولت فعلی ابزارهای لازم را ندارد، نه ابزارهای اقتصادی لازم را دارد و نه ابزارهای اجرایی لازم را، که بتواند این بحران آب را مدیریت کند. چون کار راحتی نیست. این‌طور نیست که شما امروز سیاست‌گذاری کنید و فردا نتیجه‌اش را بگیرید؛ برای حل این بحران‌ها باید ۶۰ـ۷۰ سال برنامه‌ریزی داشته باشید.

شما اگر تاریخ ایران را مطالعه کنید، می‌بینید که ایرانی‌ها قنات را برای چه ساختند؛ ساخت قنات برای این بود که بتوانند به‌صورت پایدار از منابع آب زیرزمینی استفاده کنند. یک روش پایدار برای بهره‌برداری از منابع. اما نسل ما و دولت‌های مختلف این منابع را غارت کردیم. الان هم متأسفانه هیچ برنامه‌ای برای احیا و حفظ و نگهداری این منابع وجود ندارد، چون کار راحتی نیست.

در شمال چین، وقتی تصمیم گرفتند منابع آب زیرزمینی را احیا کنند، یک برنامه ۵۰ساله اجرا شد و تازه بعد از ۵۰ سال، آن هم فقط در یک منطقه، توانستند نتیجه ملموسی ببینند. الان ما در کشوری هستیم که تمام منابع آب زیرزمینی در فلات مرکزی، در تهران، در آبخوان‌های تهران، کرج، مشهد، دریاچه ارومیه، رفسنجان، فارس و... نابود شده‌اند. احیای این‌ها کار راحتی نیست و به‌لحاظ منابع آب زیرزمینی در ایران وضعیت بسیار بسیار ناامیدکننده و بغرنجی حاکم است.

اخیراً راه‌حل‌ها و پیشنهادات بسیاری را چه از سمت دولتمردان و چه از سمت کارشناسان می‌شنویم؛ پیشنهاداتی مثل انتقال جمعیت یا انتقال پایتخت. به نظر شما آیا صحبت‌هایی که دولتمردان می‌کنند راه‌حل هستند یا مسکن؟ و آیا این راه‌حل‌ها می‌توانند جوابگو باشند؟

این مسائل آن‌قدر پیچیده است و آن‌قدر مسائل اجتماعی، اقتصادی و امنیتی دارد که دادن یک راه‌حل کار راحتی نیست. نیاز به تیم‌های کارشناسی بسیار قوی و برنامه‌ریزی بسیار منظم دارد. من شمال چین را مثال زدم چون دیدیم با چه الگوی مدیریتی توانستند آن کارها را انجام دهند.

در ایران متأسفانه من توان کارشناسی و اجرایی لازم برای اینکه مشکلات آب در شرایط فعلی حل شود نمی‌بینم. البته باید یک امتیاز به دولت پزشکیان داد و آن این است که مشکلات را گردن هارپ و ابردزدی و این‌طور داستان‌ها نینداخت و شهامت داشت صراحتاً گفت که این مشکل وجود دارد. این خودش حسن است؛ چون بسیاری از دولت‌ها چنین مواردی را انکار می‌کردند و گردن ابر و باد و ماه و خورشید می‌انداختند.

اما حل این مسائل ابزارهای بسیار قوی می‌خواهد و متأسفانه کشور ما این ابزار و توان اجرایی را ندارد. کافی است به دریاچه ارومیه نگاه کنید؛ یک پازل کوچک از این مشکلات بود. آمدند تیم کارشناسی گذاشتند و هیچ نتیجه‌ای نداد.

این‌طور مسائل طوری نیست که شما فرض کنید تیم بگذارید و انتظار داشته باشید ۷ـ۸ سال بعد نتیجه بدهد. برنامه‌ریزی مستمر، تیم‌های کارشناسی قوی و سیاست‌گذاری پایدار می‌خواهد؛ اینکه امروز یک سیاست بگذارم و فردا دولت بعدی آن را عوض کند، تمام برنامه‌ها را به‌هم می‌ریزد. به همین دلیل می‌گویم در شرایط فعلی ایران و شرایط ژئوپولیتیکی که داریم، توان کارشناسی و اجرایی لازم برای حل این مشکلات وجود ندارد؛ چون وضعیت بسیار بحرانی است.

سه‌گانه بحران: آب، فرونشست و آلودگی/ اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد/ چرا پکن توانست اما تهران نه؟

 به دریاچه ارومیه اشاره کردید؛ باید با دریاچه ارومیه خداحافظی کنیم، درست است؟

جریان دریاچه ارومیه هم مثل همین وضعیت آبی است. شما دقت کنید در روزهای آخر دولت روحانی، یکی از معاونین او آمد و تبلیغ کرد که «ما دریاچه ارومیه را احیا کردیم». در دولت رئیسی هم رئیس سازمان محیط‌زیست گفت «ما دریاچه ارومیه را احیا کردیم». اما شما وضعیت دریاچه را می‌بینید. یک‌سری شوهای تبلیغاتی انجام می‌شود اما همان‌طور که گفتم این‌ها فقط در بازه‌های کوچک مطرح می‌شود و بهره‌برداری سیاسی از آن‌ها می‌شود.

بحث احیای دریاچه ارومیه کار راحتی نیست و نیاز به برنامه‌ریزی بسیار منظم و قوی دارد که متأسفانه تا الان وجود نداشته است. نتیجه این شده که دریاچه ارومیه به این وضعیت بسیار اسفناک افتاده است؛ هنوز نتوانسته‌اند حقابه دریاچه را از طریق سدهایی که جریان ورودی آب به دریاچه را گرفته‌اند بدهند و همین یک مشکل را هم نتوانسته‌اند حل کنند. چطور انتظار داریم دریاچه ارومیه احیا شود؟

امیدوارم من اشتباه کنم و بیش از حد بدبین باشم؛ اما تجربه‌ای که در دریاچه ارومیه دیدیم و وضعیت اسفناکی که امروز دارد، و چیزی که در دولت‌های مختلف، روحانی، رئیسی و حالا، دیده‌ایم، نشان می‌دهد که یک ایراد اساسی وجود دارد: توان کارشناسی و اجرایی لازم برای حل این‌گونه مشکلات در ایران وجود ندارد.

در سایر کشورها و از جمله در کشور چین که مثال زدید، کشورهایی بودند که موقعیت فعلی ایران را داشتند. این کشورها برای رفع بحران آب چه کردند و چطور توانستند مسئله را حل کنند؟

من شمال چین را مثال زدم چون از نظر شرایط اقلیمی به اقلیم فلات مرکزی ایران نزدیک است؛ اقلیم خشک و نیمه‌خشک دارد. آنجا هم در یک دوره‌ای به استفاده بیش‌ازحد و غارت منابع آب‌های زیرزمینی اقدام کردند و این منابع بسیار افت کرد. منتها به‌محض اینکه این افت را دیدند، شروع کردند به انجام یک‌سری اقدامات سخت‌افزاری و مدیریتی.

مثلاً در آن اقدامات، انتقال آب بود؛ بزرگ‌ترین موارد انتقال آب تاریخ را رقم زدند. اما فقط انتقال آب نبود؛ بلافاصله محدودیت‌هایی برای استفاده و استخراج از چاه‌ها تعیین کردند. حتی در شهرهای کوچک مانیتورهایی گذاشتند که مردم ببینند میزان آب زیرزمینی چقدر افزایش یا کاهش پیدا کرده است. سپس مجموعه‌ای از اقدامات در حوزه بهره‌وری کشاورزی، راندمان بهتر آبیاری و... وضع کردند. مجموع این اقدامات تازه بعد از ۵۰ـ۶۰ سال توانست اثر کوچکی بگذارد و کمی وضعیت آب سفره‌های زیرزمینی آن منطقه چین را بهبود بدهد.

اگر آن مجموعه اقدامات را کنار هم بگذاریم می‌بینیم که کار بسیار عظیمی بوده و در شرایط فعلی در ایران من نمی‌بینم که توان انجام آن کارها وجود داشته باشد؛ اینکه با آن حجم از سرمایه‌گذاری، برنامه‌ریزی و دنبال‌کردن یک سیاست واحد بتوانند چنین کاری انجام بدهند.

شرایط سیاست‌گذاری چین را ببینید که توانستند یک سیاست را ۴۰ـ۵۰ سال ادامه بدهند؛ نه اینکه با عوض‌شدن هر دولتمرد، سیاست‌ها بالا و پایین شود.

در بحث انتقال آب، چین هم جزو کشورهایی است که پروژه انتقال آب را داشته و گویا موفقیت‌آمیز هم بوده است؛ در عربستان هم همین‌طور. برای ایران، پروژه‌های انتقال آب و از جمله انتقال آب طالقان به پایتخت؛ آیا چنین روش‌هایی پاسخگو هستند و آیا برای نیاز فعلی کشور ما می‌توانند پاسخ درستی به بحران باشند؟

خیر؛ وقتی می‌گوییم موفقیت‌آمیز بوده، باید ببینیم تا چه حدی موفقیت‌آمیز بوده است. من روی بحث انتقال آب چین و تأثیرش روی دیگر منابع آب زیرزمینی این کشور کار کرده‌ام. چین بزرگ‌ترین انتقال آب دنیا را انجام داده است؛ انتقالی که در توان ایران نیست. اما مطالعات نشان داده که حتی آن بزرگ‌ترین انتقال‌دهنده آب هم به‌تنهایی نتوانسته این بحران را حل کند.

این بحران زمانی حل شده که انتقال آب با یک‌سری سیاست‌های دیگر ترکیب شده است؛ سیاست‌هایی شامل اینکه جلوی استخراج آب زیرزمینی را گرفتند، کشاورزی را مدیریت کردند، محصولات را مدیریت کردند، مصرف را مدیریت کردند.

سه‌گانه بحران: آب، فرونشست و آلودگی/ اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد/ چرا پکن توانست اما تهران نه؟

 با توجه به اینکه سطح هشدارها در مورد بی‌آبی حتی به رأس دولت و شخص رئیس‌جمهور رسیده است، حساسیت مردم نسبت به آب زیاد شده؛ اما در مورد فرونشست هنوز این حساسیت وجود ندارد. موافقید که حساسیت درباره فرونشست‌ها در ایران هنوز آن‌گونه که باید ایجاد نشده است؟

جای تعجب ندارد و کلاً عدم حساسیت نسبت به موضوع فرونشست یک مسئله جهانی است. فرونشست دو اثر دارد: یک اثر آن ناشی از استخراج منابع آبی سرزمین است که این اثر یک‌سری خسارت‌های جبران‌ناپذیر به‌صورت بلندمدت به اقتصاد مردم و پایداری سرزمین وارد می‌کند.

این خسارت جبران‌ناپذیر فقط از طریق آگاهی‌رسانی می‌تواند برای مردم باورپذیر و قابل‌درک شود. جنبه دیگر فرونشست، آنجایی است که این پدیده به زیرساخت‌ها مثل منازل مردم، مدارس، ریل‌های راه‌آهن و فرودگاه‌ها آسیب می‌زند؛ و آن موقع است که مردم چون در این مناطق زندگی می‌کنند، ممکن است حساسیتشان نسبت به این مسائل بیشتر شود. بنابراین هیچ ایرادی به مردم نیست که درباره فرونشست حساسیتی ندارند؛ چون ممکن است فرونشست در یک منطقه کشاورزی اتفاق افتاده باشد و متأسفانه آگاهی‌رسانی لازم هم انجام نشده که این موضوع آینده زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

در زمان انجام این مصاحبه، در برخی شهرهای کشور مثل اصفهان، قسمت‌هایی از مشهد، قسمت‌هایی از تهران، کرج، قزوین و... فرونشست فقط محدود به مناطق کشاورزی نیست و دارد زیرساخت‌ها و شریان‌های حیاتی شهری را تهدید می‌کند. با روند فعلی، مسلماً در آینده مردم هم نسبت به این مسئله بیشتر حساس خواهند شد، چون این بخش از فرونشست مستقیماً زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 همین الان که با هم صحبت می‌کنیم، هوای تهران آلوده است، جنگل‌های مازندران در حال سوختن هستند و جیره‌بندی آب به‌صورت رسمی، حداقل شب‌ها، در تهران و برخی از شهرها وجود دارد. این سه بحران چقدر به هم ربط دارند؟

همه این بحران‌ها به هم ربط دارند؛ باز هم می‌گویم متأسفم که این جمله را می‌گویم، اما واقعیتی است که نمی‌توانم پنهان کنم. این مشکلات، مشکلاتی نیست که فقط ایران با آن روبه‌رو باشد؛ حدود ۱۵ سال پیش وقتی به پکن می‌رفتم، از آلودگی هوا نمی‌توانستم نفس بکشم. چند ماه پیش که دوباره پکن بودم و پرسیدم، گفتند پکن در حال حاضر در زمستان فقط چند روز هوای آلوده دارد. ببینید در عرض ۱۰ـ۱۵ سال پکن با سیاست‌گذاری‌های مؤثر کاری کرد که کلان‌شهری با آن بزرگی و آن هم جمعیت، دیگر آلودگی هوا نداشته باشد یا اگر داشته باشد، فقط چند روز در زمستان.

در ایران ما بیش از ۲۰ سال است با آلودگی هوای تهران مواجهیم؛ زمانی که ما بچه بودیم، تهران چنین مشکلاتی نداشت. کار دولتمردان در مقابله با آلودگی هوا چیست؟ خیلی شفاف بگوییم: تعطیل می‌کنند؛ دوباره فراموش می‌شود؛ دوباره تعطیل می‌کنند.

ما این‌طرف تهران را داریم و آن‌طرف پکن را. هر دو هم یک مشکل داشتند؛ اما یکجا توانست بعد از ۱۰ـ۱۵ سال کاری کند که آلودگی هوا تقریباً از بین برود؛ و در ایران متأسفانه روزبه‌روز بدتر شده چون اراده لازم، توان کارشناسی و مدیریت لازم برای حل این مشکل وجود ندارد. دولتمردان باید این موضوع را بررسی کنند؛ وگرنه این مشکل با برنامه‌ریزی حل‌شدنی است.

پکن هم فرونشست داشته است؛ یادم است در سال ۲۰۱۳ که روی این موضوع کار می‌کردیم، قسمتی از شهر به‌خاطر مصارف آب زیرزمینی دچار فرونشست بود. وقتی به پکن بروید، می‌بینید حتی مردم عادی نسبت به مصرف یک قطره آب حساس‌اند. وقتی مقدار کمی آب در بطری باشد، کسی آن را دور نمی‌اندازد. آن‌قدر کار انجام شده که الان اگر بروید می‌بینید سطح آب زیرزمینی در پکن کمی بالا آمده و جلوی فرونشست گرفته شده و نرخ فرونشست بسیار کم شده است.

همه کشورها با درجات مختلف با این مشکلات روبه‌رو هستند، اما بسته به سیستم سیاسی، برنامه‌ریزی و مدیریت خودشان، مشکلات را حل کرده‌اند؛ اما متأسفانه در ایران چنین برنامه‌ریزی‌ای نمی‌بینیم.

یک جای کار می‌لنگد؛ توان اجرایی و اراده لازم برای حل مشکلات وجود ندارد.

همه مشکلات فوق ریشه در مدیریت و برنامه‌ریزی دارد که توان لازم برای حل مشکلات را ندارد. به همین خاطر آلودگی هوا روزبه‌روز بدتر می‌شود؛ وگرنه ایران و تهران از نظر کلان‌شهری، جمعیت و پیچیدگی‌های زندگی شهری پیچیده‌تر از پکن نیست. چطور پکن می‌تواند این مشکلات را حل کند اما ایران نه؟ یک جای کار می‌لنگد و من معتقدم متأسفانه توان اجرایی، مدیریتی و اراده لازم برای حل این مشکلات وجود ندارد.

 فرض کنید از شما به‌طور مستقیم درخواست شود برای بحران آب در ایران مسئولیتی را بپذیرید و شما هم آن را بپذیرید. به‌عنوان کسی که سال‌ها در این حوزه، نه فقط در ایران بلکه با بررسی تجارب کشورهای دیگر کار کرده‌اید، اولین اقداماتی که باید انجام دهید چیست؟

سؤال سختی است؛ چون واقعاً دامنه این بحران‌ها آن‌قدر بزرگ شده که از یک نفر یا حتی از ۲۰ نفر هم کاری به‌تنهایی برنمی‌آید. اما کاری که می‌شود کرد این است که هر کسی در حوزه کاری کوچک خودش کمک کند تا شاید بتواند اثری هرچند کوچک بر این ابربحران بگذارد.

اگر شخصی مسئولیتی در حوزه منابع آب زیرزمینی دارد، اولویت کار خود را باید بر این بگذارد که چگونه می‌تواند این منابع را با در نظر گرفتن اقتصاد کشاورزی، معیشت کشاورزان و تمام عوامل تأثیرگذار به یک وضعیت پایدار برساند. این هم راحت نیست و نیاز به هماهنگی و کارهای بین‌رشته‌ای و بین‌سازمانی دارد.

وقتی در زمان انتخابات صحبت‌های انتخاباتی مطرح می‌شود، آدم امیدوار می‌شود و می‌گوید شاید دولت اولویت خود را بر این مسائل بگذارد؛ اما به‌محض پایان انتخابات، دوباره همه چیز به همان روندهای کلنگی قبلی برمی‌گردد.

ببینید عملکرد وزارت جهاد کشاورزی الان هیچ تفاوتی با عملکرد این وزارتخانه در دولت‌های گذشته ندارد و این خطرناک است. صحبت از این می‌شود که باید صادرات کشاورزی را زیاد کنیم؛ این‌ها همان روندهای خطرناکی است که متأسفانه از حیطه کنترل امثال ما هم خارج است و فقط ابزار ما همین گفت‌وگو با رسانه‌ها و بیان نظراتمان است. کاری از دست ما برنمی‌آید؛ فقط امیدواریم کسانی که مسئولیت دارند و شرایط برایشان فراهم شده، با توجه به آگاهی‌هایی که وجود دارد، عمل کنند.

از این‌جا اظهار تأسف می‌کنم که ایران کشور ناآگاهی نبوده است؛ بسیاری از کشورهایی که ما در آسیای مرکزی با آن‌ها کار می‌کنیم اصلاً آگاهی‌هایی که در ایران وجود داشت را نداشتند. بدنه اجتماع و نیروهای تحصیل‌کرده‌شان چنین آگاهی‌ای نداشتند. ایران این‌همه نیروی تحصیل‌کرده و جوان و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های مختلف را دارد و همه این‌ها طی ۲۰ـ۳۰ سال گذشته درباره این بحران آگاهی داده‌اند؛ اما متأسفانه دولتمردان ما این آگاهی‌ها را نادیده گرفتند. این نادیده‌گرفتن هم باعث سرخوردگی شده، هم نیروی کارشناسی را سرخورده می‌کند و هم موجب بحران‌هایی می‌شود که امروز دیگر نمی‌توان آن‌ها را پنهان کرد و آن را گردن ابردزدی و هارپ و... انداخت. این بحران‌ها بحران‌هایی هستند که زندگی و معیشت مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

امیدوارم بخشی از بدبینی‌های من غلط از آب دربیاید و دوباره ایرانی را ببینیم که همه در آن خوشحال‌اند و منابع آن درست مدیریت می‌شود

زلینسکی متهم به نسل‌کشی مردم کشورش شد

 

زلنسکی متهم به نسل‌کشی مردم کشورش شد؛ او به‌طور هدفمند و عمدی در حال نابود کردن مسیحیان ارتدوکس است!

«آرتم دمیتروک» نماینده پارلمان اوکراین در اظهاراتی تاکید کرد که ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور این کشور مرتکب نسل‌کشی علیه مردم اوکراین شده است.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از ریانووستی، دمیتروک در یادداشتی در تلگرام خود نوشت: زلنسکی پرچم شیطانی را بهتر از هر شخص دیگری حمل و این نقش را با نهایت دقت ایفا می‌کند.

بنا بر گزارش ایرنا، این نماینده پارلمان اوکراین همچنین با اشاره به اینکه رئیس‌جمهور اوکراین مرتکب نسل‌کشی آشکار علیه مردم این کشور شده است، افزود: او به‌طور هدفمند و عمدی در حال نابود کردن مسیحیان ارتدوکس این کشور است.

دمیتروک در ادامه یادآور شد: زلنسکی دائماً از مرگ سخن می‌گوید، زیرا این ذات او است.

زلنسکی پیشتر خواستار بررسی اساسنامه کلیسای ارتدوکس اوکراین (UOC) به دلیل وجود ارتباط کلیسا با اسقف نشین مسکو و همچنین طرحی برای ارائه به پارلمان برای ممنوعیت تشکل‌های مذهبی وابسته به فدراسیون روسیه شده بود.

همچنین «ماریا زاخاروا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه پیش تر در واکنش به تصمیم اوکراین برای به تعویق انداختن پذیرش اجساد نظامیان اوکراینی و تبادل اسرا، گفت که «رژیم کی‌یف به شهروندان خود، چه زنده و چه مرده، نیازی ندارد».

سخنگوی وزارت خارجه روسیه اظهار کرد: رژیم کی‌یف هیچ نیازی به شهروندانش ندارد، چه زنده‌ و چه مرده‌. هیچ ملت یا گروه قومی در جهان وجود ندارد که از دفن سربازان کشته‌ شده‌ خود خودداری کند اما رژیم کی‌یف این چنین است و یک ایدئولوژی مردم‌ستیزانه را در پیش گرفته و در حال ارتکاب نسل‌کشی علیه مردم خود است.

پیش از این ولادیمیر مدینسکی مشاور کرملین اعلام کرد که اوکراین به‌طور غیرمنتظره‌ای مبادله اسرا و دریافت اجساد نظامیان کشته‌شده را به مدت نامعلومی به تعویق انداخته است.

اما خبرگزاری رویترز گزارش داد که مقامات اوکراینی ادعا کردند که این اظهارات مقامات روسیه نادرست است و از مسکو خواستند که «بازی‌های کثیف» را متوقف کرده و به همکاری سازنده بازگردد.

ستاد هماهنگی دولتی اوکراین برای رسیدگی به وضعیت اسرای جنگی در پیام‌رسان تلگرام مدعی شد: «اظهارات طرف روس با واقعیت و توافقات قبلی درباره تبادل زندانیان و بازگرداندن پیکرها [کشته‌شدگان] مطابقت ندارد

حکومت دستور داده تا بازیکنان تیم فوتبال در مورد آمریکا حرفی نزنند


دستور دادند بازیکنان تیم فوتبال در مورد آمریکا حرفی نزنند




 در فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش تایید کرده‌اند که مدیران ارشد فدراسیون، کادر فنی و «برخی بازیکنان» تیم فوتبال ایران از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی دستور گرفته‌اند که تا زمان آغاز رقابت‌های جام جهانی ۲۰۲۶ از هرگونه اظهارنظر در مورد سیاست‌های ایالات متحده آمریکا یا جبهه‌گیری مستقیم علیه اسراییل چه در مصاحبه‌ها و چه در شبکه‌های اجتماعی‌شان پرهیز کنند.

نگرانی‌های حکومت از اظهارنظرهای بازیکنان تیم فوتبال در قبال سیاست‌های آمریکا در مقطع زمانی کنونی از کجا می‌آید و همسو شدن دوباره بازیکنان این تیم با سیاست‌های ضد آمریکایی، چه پیامدهایی می‌تواند برای بازیکنان، مربیان و تیم فوتبال در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۲۶ داشته باشد؟

چه کسانی چه دستوراتی از بالا گرفتند؟

یک خبر موثق از طریق فدراسیون  فوتبال ایران مطلع شده است که پس از انجام مراسم قرعه‌کشی رقابت‌های جام جهانی، برخی از نهادهای امنیتی به‌خصوص نمایندگان سازمان اطلاعات سپاه در تماس‌هایی با «مهدی تاج» رییس فدراسیون فوتبال، «امیر قلعه‌نویی» سرمربی تیم فوتبال، «مهدی طارمی»، «علیرضا جهانبخش»، «علیرضا بیرانوند» و «شجاع خلیل‌زاده»، به صورت جدی «دستور داده‌اند» که از هرگونه اظهارنظر ضد سیاست‌های ایالات متحده و انتقاد از سیاست‌های «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا خودداری کنند.

یک منبع مطلع گفته است که از بازیکنان تیم فوتبال خواسته شده هیچ‌گونه پست انتقادی در صفحات‌ اجتماعی‌شان منتشر نکنند و به سوالات خبرنگاران داخلی و رسانه‌های بین‌المللی در مورد «احتمال عدم صدور ویزای آمریکا برای برخی بازیکنان» پاسخ ندهند. 

این منبع آگاه گفته به چهار کاپیتان این تیم به صورت ویژه دستور داده شده که این موضوع را به سایر بازیکنان نیز منتقل کنند.

همچنین یکی از منابع  گفته است که از فدراسیون فوتبال خواسته شده هیچ واکنش رسمی شامل «نامه‌نگاری تند» یا «انتقاد صریح» از فیفا یا میزبان مسابقات (آمریکا) در خصوص برگزاری «رژه غرور» یا «جشن افتخار رنگین‌کمانی‌ها» برای بزرگداشت همجنس‌گرایان در روز بازی ایران و مصر در شهر سیاتل نداشته باشد و اظهارنظرها، به صحبت‌ها با رسانه‌های داخل کشور خلاصه شود.

خبرها می‌گویند تنها نگرانی کنونی سازمان اطلاعات سپاه، صادر نشدن «ویزای تمام بازیکنان تیم فوتبال» برای حضور در جام جهانی ۲۰۲۶ است.

آیا حکومت فقط دستور داده و تهدید کرده است؟

در فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش، دلیل نگرانی از صادر نشدن ویزای بازیکنان تیم فوتبال ایران برای حضور در آمریکا را در اهداف حکومت برای جام جهانی ۲۰۲۶ می‌دانند؛ صعود به مراحل حذفی و ادعای تاریخ‌سازی «این تیم» در کشور آمریکا.

 تماس‌ها با مدیران فدراسیون و بازیکنان صرفا توام با دستور و تهدید برای دوری از «اظهارنظرهای ضد آمریکایی» نبوده و وعده‌های ویژه‌ای برای پاداش به این تیم در صورت صعود به مراحل بالاتر نیز داده شده است.

در هفته‌های گذشته بحث احتمال صادر نشدن ویزای مهدی طارمی از سوی مهدی تاج مطرح شد. رییس فدراسیون فوتبال ۱۸آذر۱۴۰۴ در گفت‌وگویی با صداوسیما گفته بود که احتمال صادر نشدن ویزای برخی بازیکنان از سوی دولت آمریکا وجود دارد و خبرگزاری تابناک با توجه به سپری شدن خدمت مهدی طارمی در سپاه پاسداران، او را در خطر از دست دادن جام جهانی دانست.

همچنین مهدی طارمی ۱۷مرداد۱۳۹۶ توییتی در مورد «نابودی اسراییل»، با تصویر علی خامنه‌ای منتشر کرد که مورد توجه رسانه‌های وابسته به سپاه پاسداران از جمله خبرگزاری «فارس» نیز قرار گرفت.

 به صورت مشخص از مهدی طارمی خواسته شده به هیچ‌وجه پاسخ سوالات خبرنگاران رسانه‌های اروپایی و آمریکایی در مورد این توییت و گذراندن خدمت سربازی‌اش در نیروی دریایی سپاه را ندهد.

آیا فدراسیون ایران با جشن همجنسگرایان همراه می‌شود؟

دوشنبه ۱۷آذر۱۴۰۴ رسانه‌های بین‌المللی خبر دادند که کمیته محلی برگزار کننده جام جهانی ۲۰۲۶ در سیاتل در حال آماده‌سازی برگزاری یک «مسابقه غرور» تاریخی در ورزشگاه لومن فیلد در آخر هفته غرور است. این بازی میان دو تیم ایران و مصر برگزار خواهد شد؛ دو کشوری که حکومت‌های اسلامی‌شان، همجنس‌گرایی را «حرام» می‌دانند و مجازات‌هایی تا «اعدام» برای همجنس‌گرایی در نظر گرفته‌اند.

خبرگزاری «رویترز» سه روز بعد گزارش داد که فدراسیون فوتبال مصر سه‌شنبه ۱۸آذر۱۴۰۴ نامه‌ای به فیفا ارسال کرده و از نهاد حاکم بر فوتبال جهان خواسته است هرگونه فعالیت مرتبط با جامعه LGBTQ+ را در جریان مسابقه تیم ملی این کشور با ایران در سیاتل ممنوع کند. همین رسانه مدعی شده بود که اعتراض فدراسیون فوتبال ایران در حد اظهارنظرها در رسانه‌های داخل ایران باقی مانده و هیچ اعتراض رسمی به فیفا یا کشور میزبان این مسابقه ارسال نشده است.

 فدراسیون فوتبال همان زمان خبر داده بودند که مدیران این فدراسیون «فعلا» قصدی برای اعتراض کتبی به فیفا در مورد برگزاری جشن همجنس‌گرایان ندارند.

فدراسیون فوتبال، مربیان و بازیکنان تیم فوتبال، با دستور نهادهای امنیتی، اجازه هیچ‌گونه اعتراض به فیفا یا سیاست‌های آمریکا و حتی موضع‌گیری در قبال موضوعاتی که در سال‌های قبل مورد علاقه‌شان در زمینه سخنرانی‌های رهبر جمهوری اسلامی یا مسایل اسراییل و غزه بود را ندارند.

«اندرو جولیانی»، مدیر اجرایی کارگروه جام جهانی ۲۰۲۶ در کاخ سفید، ۲۷آذر۱۴۰۴ گفت که بر اساس فرمان اجرایی دونالد ترامپ، نام ایران به‌طور مشخص در فهرست کشورهایی قرار دارد که تیم‌های ملی آن‌ها امکان دریافت معافیت برای ورود به آمریکا را دارند. او البته توضیح داد که تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران برای حضور در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۲۶ از «ممنوعیت سفر» مستثنی شده و بررسی ویزای کاروان این تیم به شکل دیگری صورت می‌گیرد.

در ایران این امیدواری وجود دارد که «بهانه‌ای» برای صدور ویزاها لااقل تا ماه‌های آینده توسط خود بازیکنان و مربیان این تیم داده نشود.

تحریم یزد‌ ایر؛ شرکت هوایی بی‌هواپیما و غارتگری تازه منابع ملی ایران

 یزد ایر»، یکی از ده‌ها شرکت هواپیمایی تازه‌تاسیس در جمهوری اسلامی



، خبرساز و‌ جنجالی است که از زمان آغاز فعالیت رسمی‌اش در اوایل دهه ۱۴۰۰ خورشیدی تا توقف ناگهانی عملیات در سال جاری، نشان‌گری از وضعیت جمهوری اسلامی در صنعت هوانوردی است که مدتی به یکی دیگر از صدها زمینه ویژه‌خواری یا رانت و غارت منابع در ایران اضافه شد.

یزد ایر، شرکت هواپیمایی با ظاهری خصوصی اما متکی به منابع ملی ایران بود که با آن‌چه هدف توسعه زیرساخت پروازی استان یزد و ایجاد یک ایرلاین منطقه‌ای، خوانده می‌شد در سال ۱۴۰۰ فعالیت خود را آغاز کرد. 

این شرکت از همان ابتدا خود را به‌عنوان حامی هوایی یزد معرفی می‌کرد که شعاری عجیب برای هر شرکت‌ هوایی است.  

یزد ایر فعالیت خود را با ناوگانی شامل هواپیماهای «ایرباس -۳۰۰» و «ای-۳۰۰»  آغاز کرد؛ ناوگانی بسیار کوچک که هواپیماهای آن پیش‌تر در شرکت‌های بزرگ‌تر ایران خدمت می‌کردند و قبل از آن، به‌صورت دست دوم و در شرایطی کم‌وبیش مشابه خرید کالای قاچاق، وارد ایران شدند.

پروازهای یزد ایر، ترکیبی از مسیرهای داخلی و منطقه‌ای بود. در حوزه داخلی، مسیرهای پرتردد مانند یزد–تهران و یزد–مشهد را در برنامه قرار داشت اما چون تعداد هواپیمای آن، به‌عدد یک‌دست هم نمی‌رسید، در واقع یک شرکت هواپیمایی کاغذی بود.  

در بخش خارجی، این شرکت در دوره کوتاه فعالیت خود توانست چند مقصد پروازی در منطقه را پوشش دهد که شامل نجف در عراق، استانبول در ترکیه و دبی در امارات متحده عربی بود. این تعداد مقصد برای یک شرکت هوایی بسیار ناچیز است . موضوعی‌که دلیل تاسیس چنین شرکتی با این وضعیت کم بضاعت را سوال برانگیز کرده بود.

در برخی دوره‌ها، پروازهای چارتر یا مناسبتی نیز گزارش شدند. باوجود محدودیت‌های عملیاتی، این شرکت تلاش داشت خود را به‌عنوان یک گزینه تازه برای سفرهای منطقه‌ای معرفی کند، اما در میانه تبلیغات از حرکت بازماند.

شرکت هواپیمایی که هواپیما و کادر نداشت

راه‌اندازی یزد ایر بخشی از روند چند سال اخیر در صنعت هوانوردی ایران بود؛ روندی که طی آن سرمایه‌گذاران بخش خصوصی و شرکت‌های بزرگ صنعتی به‌دنبال ایجاد یا احیای ایرلاین‌های کوچک منطقه‌ای برآمدند بدون این‌که هواپیما و حتی گروه آموزش دیده مناسب و کافی داشته باشند.

هذف اعلام‌شده از تاسیس یزد‌ایر، اتصال استان‌ها به شبکه هوایی، کاهش وابستگی به فرودگاه‌های مادر مانند تهران و بهره‌گیری از ظرفیت هواپیماهای موجود بود که با توجه به زمین‌گیر بودن بیش از نیمی از ناوگان هوایی ایران، طرح چنین ادعایی بسیار دور از واقعیت بود. 

نزدیکی سهام‌داران اصلی به صنایع بزرگ یزد و کرمان نیز به‌عنوان پشتوانه مالی پروژه مطرح می‌شد. بر اساس داده‌های ثبت‌شده در پایگاه‌های هوانوردی و گزارش‌های رسمی، «سپهر کاوه کیش»، سهام‌دار عمده و ستون اصلی مالکیت یزد ایر بودند.

«هلدینگ معدنی و صنعتی چادرملو»، حدود نیمی از سهام را در اختیار داشت و نمایندگانی در هیات‌مدیره منصوب کرده بود؛ بخشی از دارایی‌های ملی ایرانیان که به نام شرکت خصوصی به یزد ایر واگذار شده بود. بخشی بسیار کوچک از سهام هم در اختیار یک سهام‌دار حقیقی به نام «رضا نمک‌شناس» قرار داشته است.

 «رضا حیدری»، به‌عنوان مدیرعامل و رضا نمک‌شناس، به‌عنوان یکی از مدیران ارشد در منابع رسمی دیده می‌شد؛ هردوی این‌ها در فهرست تحریم‌های آمریکا قرار گرفتند. 

توقف فعالیت‌های یزد ایر قبل از تحریم آمریکا 

در سال جاری، گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر این‌که یزد ایر عملیات پروازی خود را که از سوی «ماهان‌ ایر» انجام می‌شد، به‌طور کامل متوقف کرده است. منابع هوانوردی علت اصلی را «مشکلات مالی و عملیاتی» عنوان کردند.

ماهان ایر، مهم‌ترین خط هوایی تاسیس‌شده در ایران پس از انقلاب بهمن ۵۷ است. این شرکت با حمایت خیریه «مولی‌الموحدین»، نزدیک به «قاسم سلیمانی» در کرمان تاسیس شد و ‌‌هواپیماهای خود را در زمانی‌که ایران به شکل امروزی تحریم نبود، از محل دارایی‌هایی که از مصر از قبل انقلاب طلب داشت، در دوره ریاست جمهوری «اکبر هاشمی رفسنجانی» خریده بود.

در زمان اوج حضور نظامی سپاه پاسداران در سوریه، ماهان ایر، به‌حدی سلاح و اعضای نظامی سپاه را به مقصد سوریه جا‌به‌جا کرد که نهایتا از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم شد و پروازهای آن به مقاصد اروپایی پایان گرفت.

ارایه ناکام خدمات امپراتوری به یزد‌ ایر، ظاهرا تلاشی برای کسب درآمد جدید بوده است. 

 مسایلی که منجر به تعلیق یا لغو گواهی اپراتوری شرکت یزد‌ ایر شد، نشان می‌داد که مافیای تازه شکل گرفته در بخش هوایی ایران مغلوب نگرانی‌های ایمنی شد که اگر جدی نبود، زور مافیا مطابق معمول به آن می‌رسید.

هر چهار فروند هواپیماهای  شرکت یزد ایر در مقطعی در فرودگاه‌ها زمین‌گیر شدند و منابعی در صنعت هوایی از نیاز شرکت به بازبینی‌های نظارتی و حساب‌رسی‌های فنی خبر می‌دادند. توقف ناگهانی ناوگان، محدودیت منابع مالی، دشواری تامین قطعات و فشارهای نظارتی از دلایل مطرح‌شده بودند.

چرا آمریکا یزد ایر را تحریم کرد

وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، در بیانیه‌ای رسمی اعلام کرد که یزد ایر و برخی مدیرانش تحت تحریم قرار گرفته‌اند. دلیل اضافه شدن یزد ایر به تحریم‌های ایران در بخش مقابله با تروریسم، این است که این شرکت در انتقال نیروهای مرتبط با سپاه قدس و ارسال محموله‌هایی که آمریکا آن‌ها را «تسلیحات برای گروه‌های مورد حمایت ایران» می‌نامد، نقش داشته است.

در این بیانیه همچنین آمده بود که برخی پروازهای یزد ایر در پوشش پروازهای تجاری، با شبکه‌های مرتبط با ماهان ایر هم‌پوشانی داشته‌اند. آمریکا این فعالیت‌ها را بر اساس فرمان اجرایی شماره ۱۳۲۲۴ رییس‌جمهور که مربوط  به تحریم نهادهای متهم به حمایت از اقدامات تروریستی استفاده است، اعمال کرده  که احتمال رفع آن در آینده را ناچیز می‌کند.

در نتیجه این اقدام، شرکت و مدیرانی مانند «رضا حیدری» و «رضا نمک‌شناس» در فهرست تحریم‌های دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار گرفتند. این امر دسترسی آن‌ها به سیستم مالی بین‌المللی، همکاری با شرکت‌های خارجی و حتی ادامه فعالیت در چارچوبی گسترده را به‌شدت محدود کرد.

یزد ایر با هدف توسعه ناوگان پروازی منطقه‌ای پا به عرصه گذاشت؛ ناوگانی محدود که با وجود تحریم فروش هواپیمای به ایران، قدرت خرید آن را نداشت، اما تاسیس شد.

بخش بزرگی از دلیل تاسیس شرکت‌های هوایی متعدد در ایران گرفتن ارز دولتی کلان برای خرید هواپیما و البته بنزین هواپیما با نرخ دولتی است که فروش آزاد آن برای شرکت هوایی اسمی که هواپیما ندارد، سودآور است.

 چالش‌های مالی، نظارتی و عملیاتی از یک‌سو و قرار گرفتن در فهرست تحریم‌های آمریکا از سوی دیگر، مسیر کاری این ایرلاین و ده‌ها موارد مشابه آن در جمهوری اسلامی  را سخت‌تر کرد و در نهایت به توقف فعالیت‌های آن منجر شد.

این ایرلاین، نمونه‌ای است از چالش‌های پیچیده صنعت هوانوردی ایران. صنعتی که از یک‌سو با نیاز فزاینده به توسعه شبکه هوایی مواجه است و از سوی دیگر با محدودیت‌های بین‌المللی، دشواری تامین ناوگان، فشارهای مالی و فضای سیاسی ـ امنیتی گره خورده است. 

یزد ایر، اولین شرکت هواپیمایی نسل جدید در جمهوری اسلامی ایران است که در ماه‌های اخیر و بدون داشتن هواپیما و خدمات امپراتوری مناسب تاسیس شد و اینک عملا وجود کاغذی دارد. اما مسیری که پیمود تصویری روشن از واقعیت این صنعت در ایران امروز، تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ارایه می‌دهد.

سال آینده تورم شدیدی ایران خواهد داشت

نماینده مجلس: زور دولت فقط به کارمندان رسیده است /  «سال آینده تورم شدیدی داشت» مصطفی پوردهقان، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس: ▫️بخش عمده د...